Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
table extension
صفحهانقراض
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
با مشت کوبیدن روی میز
by extension
بابسط معنی
extension
تمدید اسناد تجاری
extension
ملحقات
extension
تمدید قسمت الحاقی
by extension
باتعمیم معنی
extension
شماره فرعی
extension
پسوند
extension
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extension
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension
فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
extension
اطلاع اضافی پس از نام فایل برای بیان نوع فایل
extension
طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
extension
امتداد دادن
extension
بسط
extension
تلفن فرعی
extension
تعمیم
extension
تمدید
extension
کشش توسیع
extension
الحاقی
extension
اضافی
extension
ملحقه امتداد
extension
توسعه
extension
گسترش
extension
واشدن
extension
امتداد
extension
کابل خرطومی
extension
انبساط
extension
گستردگی
cantilever extension
محور سگدست
extension lines
خطوط دنباله
underplaster extension
سیمروی زیر کار
university extension
تعمیم مزایای دانشگاه بدانش جویانی که دردانشگاه اقامت ندارند
extension ladder
نردبانبازشو
extension tube
میلهبازشو
cantilever extension
میله سگدست
sign extension
گسترش علامت
waistband extension
امتدادبندکمر
default extension
پسوند پیش فرض
extension telephone
تلفن فرعی
extension telephone
تلفن شنت شده
phone extension
شماره تلفن فرعی
[مخابرات]
branch extension
اتصال شنت
branch extension
اتصال موازی فرعی
shaft extension
قسمت الحاقی محوری
extension of the agreement
تمدید مدت قرارداد
triceps extension
تمرین تقویت ماهیچه سه سر
default extension
پسوندقراردادی
filename extension
کدی که قسمت دوم نام یک فایل را شکل میدهد و توسط یک نقطه از نام فایل جدا میشود
agricultural extension services
خدمات ترویج کشاورزی
BAK file extension
مشخصه سه حرف استاندارد در سیستم MS DOS برای بیان یک پشتیبان یا کپی از فایل
applying for a time extension
استمهال
tail pipe extension
لولهکابلخرطومی
non metallic surface extension
کابل خرطومی با پوشش غیرفلزی
leg extension bar
دستهدستهپاییممتد
telephone extension set
دستگاه تلفن فرعی
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
knee flexion and extension machine
دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
anchor line extension kits
جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
Could we have a table outside?
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
look up table
جدول مراجعهای
table saw
تابلونمایشگر
get table
دست یافتنی
the f. of a table
باید
the f. of a table
بطوریکه
get table
بدست اوردنی
table look up
مراجعه به جدول
two way table
جدول دو سویی
inner table
میزداخلی
table look up
جستجوی جدول
under the table
<idiom>
زیرمیزی
table
جدول
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
فهرست
table
روی میز گذاشتن
table
در فهرست نوشتن
table
کوهمیز
table
مطرح کردن
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
تو گذاردن
table
به صورت جدول دراوردن
table
به جدولی انتقال دادن
table
میزبازی
table
معوق گذاردن
table
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
لیست
table
سفره
table
خوان
table
از دستور خارج کردن
table
میز
table
لوح جدول
table
طرح کردن
table linen
دستمال سفره
tide table
نمودار جزر ومد یاکشند
table of equipment
جدول ساز و برگ
tide table
جدول کشند
table of organization
جدول سازمان
table of distribution
جدول تقسیم اماد
tide table
جگول جزر و مد
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
table spoon
قاشق سوپ خوری
table spoonful
قاشق سوپخوری
table talk
صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
table set
دستگاه میزی
table set
وسیله رومیزی
tier table
میز کوچک
table beet
چغندر
table point
جدول امتیازها
table of distribution
جدول توزیع
table ware
لوازم میز یا سفره
table utility
برنامه کمکی جدولی
table tomb
گورصندوقی وتخت
table telephone
تلفن رومیزی
symbolic table
جدول علائم
symbol table
جدول نمادها جدول نمادی
symbol table
جدول علامت
symbol table
جدول نمادها
tilting table
میز نوسان دار
swivel table
میز نوسان دار
state table
جدول حالات
spelling table
جدول کلمات تهجی رمزی جدول تهجی رمز
trivet table
میز سه پایه
table water
سفره اب زیر زمینی
table waters
ابهای معدنی سر سفره
table comparator
مقایسه کننده نوارها
table of authorities
جدول اولیا امور
table of allowance
جدول سهمیه مجاز
table money
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
table manners
روشغذاخوردنفردی
multiplication table
جدول ضرب
[ریاضی]
table linen
رومیزی
table land
زمین هموار
table lamp
لامپ استاندارد
table instrument
وسیله رومیزی
table flap
قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
table d'hote
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
to lay on the table
بوقت دیگر موکول کردن
truth table
جدول ارزش
[منطق]
[ریاضی]
I'd like to reserve a table for 5.
میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
Lift up the table.
سرمیز رابلند کن
trestle table
میز سهپایه
pin-table
صفحهمخصوصبازیpillowcasePinball
negotiating table
جلسهایکهمخالفانتلاشدارندبهتوافقیدستیابند
league table
جدوللیگ
dinner table
میزغذاخوری
dining table
میزغذاخوری
bargaining table
جلسهمشترکبرایرفعاختلافاتکهها در بریتانیا استفادهمیشد
table mixer
توپتنیسرویمیز
wait table
<idiom>
سرو کردن غذا
earth-table
رج بنا
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
Could we have a table in the corner?
آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
lay the table
چیدن میز
Could we have a table by the window?
آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
the leg of the table
پایه میز
table carpet
فرش رومیزی
[اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
Could we have a table on the terrace?
آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
altar-table
میز مقدس در کلیسا
basement-table
[پی را روی زمین ساختن]
communion-table
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
table cut
تراشتختهای
printer table
میزچاپگر
outer table
تختهخارجی
truth table
روش بیان تابع منط ق به عنوان خروجی یک مجموعه ورودیهای ممکن
truth table
در جبر بولی
truth table
دو مقدار
truth table
جدول صحت
truth table
جدول درستی
transfer table
میز انتقال
training table
میز ناهارخوری در اردو
to rap on the table
دست یا چیز دیگری روی زمین
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
time table
جدول زمان بندی
truth table
جدول درستی جذول صحت
turn table
میز چرخش
feed table
صفحهعلوفه
extending table
میزبازشو
computer table
میزکامپیوتر
where is my place at the table
جای من در سر میز کجاست
virtual table
جدول مجازی
vigenere table
جدول رمز وی گنر
type table
نوع جدول تیر
type table
نوع جدول سازمان
turn table
سینی گردش درسمت
turn table
میز سمت
time table
جدول زمانی
fourfold table
جدول چهارخانه
drilling table
میز مته کاری
drawing table
میز نقشه کشی
drain table
میز قطران
deviation table
جدول انحراف
deviation table
جدول انحراف مغناطیسی
delivery table
میز تحویل
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
decision table
جدول تصمیم گیری
decision table
جدول تصمیم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com