Dictiornary-Farsi | tail block | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
tail block	قرقره طناب دار
tail block	قلاب عقب هواپیما


Other Matches

tail to tail polymer	بسپار دم به دم
tail	دامنه
tail	کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail on	طناب را بکشید
tail on	کشیدن طناب
tail-off	کاهشتدریجیدرارزش
tail	داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tail	دم یک لولا
tail	واگذاری غیر معوض اموال غیر منقول
tail	قسمت عقبی تخته موج
tail	ته
tail	دنباله
tail	عقب
tail	تعقیب کردن
tail	قسمت عقب اسکی
tail	دم
tail away	کم شدن
tail away	ول شدن
tail away	عقب افتادن
tail of helix	لایهبیرونی
tail cone	دنباله مخروطی
T-tail unit	بخشدم تیشکل
tail assembly	قسمتهایدم
tail comb	شانهدم دار
tail edge	نوکلبه
tail wind	باد دم
tail feather	پردم
to turn tail	پشت کردن
turn tail	پشت کردن
under tail covert	زیردم نهان
tail pole	کابلخارجی
shirt-tail	خویشاوند دور
shirt-tail	قوم و خویش دور
shirt-tail	اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
vertical tail	دم قائم
butterfly tail	دم پروانهای
vee tail	دم پروانهای
cat tail	پته لویی
cats tail	پته لویی
boat tail	پاشنه قایق
turn tail	گریختن
shirt-tail	بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail	ته پیراهن
to turn tail	گریختن
to tail to the tide	باجزرومد حرکت کردن
to tail in a timber	یک سرتیری رادرتوی دیوارقراردادن
cotton tail	خرگوش امریکایی
cow's tail	دم گاوی
cow's tail	انتهای طناب
boat tail	دم قایق
sea tail	بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
tail end	قسمت انتهایی
tail end	قسمت نهایی انتها
heir in tail	وارث دارایی حبس شده
tail end	دنباله
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
tail female	مادیان از اجداد اسب مسابقه
tail fin	باله دم ماهی
tail fin	تیغه دم
tail drain	نهرچه ابهای مازاد
tail drain	نهر زهکش
tail coat	جامه دامن گرد که پشت ان ماننداست به دم
sea tail	دنباله دریایی یکانهای هوارو
rat's tail	یکجور سوهان کوچک گرد
rat tail	دم موشی
tail boom	پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
mare's tail	هپوریس رسمی
tail clusters	ابگیرهای مجتمع
land tail	بنه زمینی
land tail	باقیمانده زمینی یکان
tail gates	دریچههای قسمت انتهائی سد
tail group	مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
tail lamp	چراغ عقب اتومبیل
tail planes	سطوح دم
tail race	کانال هدایت اب از توربین به خارج
tail rotor	رتور دم
dragons tail	نقطه اعتدال خریفی
draggle tail	دارای دامن کثیف والوده
draggle tail	زن شلخته
tail skid	قسمتی که وزن دم هواپیما رامتحمل میشود
tail pipe	لوله اگزوز
tail piece	زه گیر ارایش ته فصل
tail piece	سیم گر
tail load	بار دم
fish tail	مانند دم ماهی
tail male	اسب نر از اجداد اسب مسابقه
fee tail	تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
fee tail	برسد
fee tail	تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
fan tail	کبوتر چتری
fan tail	دم چتری
tail wind	بادوزان درعقب هواپیما
tail between one's legs <idiom>	احساس شرمندگی
beaver tail	نوعی کاشی
turn tail <idiom>	فرار از خطر یا مشکل
head or tail	شیر یا خط
cable tail	انتهای سیم
tail lights	چراغ عقب ماشین
tail light	چراغ عقب ماشین
pig tail of brush	سیم زغال
rat tail file	سوهان دم موشی
A cow without horns and tail. <proverb>	گاو بى شاخ و دم .
in two shakes of a lamb's tail <idiom>	باسرعت
head to tail polymer	بسپار سر به دم
swallow tail coat	جامه شب
to nick a horse's tail	بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
rat tail file	سوهان گرد
tail setting angle	زاویه نصب دم
the fat tail of a sheep	دنبه گوسفند
swallow tail coat	جامهای که پشت ان مانند دم چلچله چاک خورده
brush pig tail	سیم زغال
long tail liability	تعهد طولانی مدت
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb>	تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
He cracks walnuts with his tail . <proverb>	با دمش گردو مى شکند .
tripod tail support	حافظسهپایه
triple tail unit	تختهدم سهپرده
The dog was wagging its tail .	سگ دمش را تکان می داد
He came back with his tail between his legs.	دست از پ؟ درازتر برگشت
upper tail covert	دم نهانفوقانی
tail pipe extension	لولهکابلخرطومی
To twist the lions tail .	با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
(can't) make head nor tail of something <idiom>	فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
fuselage-mounted tail unit	بخشدم نصبشدهبهبدنه
anti-torque tail rotor	دم چرخانضدلفزش
fin-mounted tail unit	بالسوارهرویدم
My ass never had a tail from the time it was a foa. <proverb>	خر ما از کرگى دم نداشت .
To turn tail . To show a clean pair of heels .	فرار را بر قرار ترجیح دادن
block	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block	مانع شدن
block	مانع
block	قرقره طناب خور
block	سد کردن
block	پارازیت
block	کنده
the block	مردن بوسیله گردن زنی
block	قرقره
block	توده
block	یک دستگاه ساختمان
block	دفاع
block	دفاع در مقابل ابشار
block	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block	بلوک ساختن
block	قالب ریختن
block	قطعه زمین
block	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block	سد قالب
block	توقف رویدادن چیزی
block	بلاک
block	سد کردن خطا
block	بلوک سیمانی
block	مسدودکردن
block	سدکردن غیرمجاز حریف
block	منطقه
block	کنده مانع ورادع
block	بلوک
block	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block	جعبه قرقره
block	سد
block	فراکسیون
on the block <idiom>	فروخته شده
block	انسداد
block out	جاسازی
block	بندال
block	قطعه
block	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
self block	خودبندی
block	وقفه
block	بنداوردن
block	بستن مسدود کردن
v block	گونیای جناقی
block	مانع شدن از بازداشتن
block	توده قلنبه
block	قالب کردن
to walk around the block	دور بلوک خیابان راه رفتن
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
snatch block	قرقره پران
starting block	سکوی شروع
swivel block	قرقره گردان
chip off the old block <idiom>	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
tackle block	دستگاه قرقره جرثقیل
cable block	قسمت کابل
swage block	قالب سوراخ سوراخ
storage block	بلوک ذخیره
stone block	قالبسنگ
starting block	تخته استارت
snatch block	قرقره فلزی چفت دار
tower block	ساختمانبرجمانند
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
chock-a-block	به هم چپیده
chock-a-block	مملو
chock-a-block	کیپ
chock-a-block	پر
chock-a-block	بالا کشیده
chock-a-block	کاملا افراشته
anchorage block	بستلنگرگاه
crown block	قرقرهراس
earth block	پلاکزمینی
knock one's block off <idiom>	خیلی سخت به کسی صدمه زدن
breeze-block	آجرسیمانی
block vote	رایفردیبهگروهی