Dictiornary-Farsi | take out an insurance policy | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 208 (10 milliseconds)

English	Persian
take out an insurance policy	قرارداد بیمه را منعقد کردن


Search result with all words

insurance policy	قرارداد بیمه
insurance policy	بیمه نامه
insurance policy	سند بیمه
all risk insurance policy	بیمه نامه تمام خطر
comprehensive insurance policy	بیمه نامه جامع
to u. a policy of insurance	سند بیمه
to u. a policy of insurance	رابکسی دادن
Other Matches

insurance	ذخیره مطمئن
insurance	بیمه
insurance	حق بیمه
insurance	پول بیمه
insurance	امتیاز مطمئن
self insurance	بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
co insurance	بیمه مشترک
cargo insurance	بیمه محمولات
cargo insurance	بیمه بار
credit insurance	بیمه اعتبار
credit insurance	بیمه نمودن اعتبار
cargo insurance	بیمه محموله
third party insurance	بیمه شخص ثالث
property insurance	بیمه دارائی
term insurance	بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
claim of insurance	ادعای اخذ بیمه
term insurance	بیمه موقت
comprehensive insurance	بیمه کامل
contingency insurance	بیمه احتیاطی
social insurance	بیمه اجتماعی
pension insurance	بیمه بازنشستگی
old age insurance	بیمه بازنشستگی
insurance company	شرکت بیمه
insurance certificate	گواهی بیمه
insurance certificate	بیمه اتکایی
insurance certificate	بیمه مشترک
insurance broker	واسطه بیمه
health insurance	بیمه بهداشت
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشتی
insurance agent	عامل بیمه
industrial insurance	بیمه صنعتی
hull insurance	بیمه بدنه
insurance agent	نماینده بیمه
fire insurance	بیمه حریق
marine insurance	بیمه حمل دریایی
marine insurance	بیمه بحری
marine insurance	بیمه دریایی
joint insurance	بیمه اشتراکی
insurance stockage	ذخیره اضطراری
insurance broker	دلال بیمه
insurance stockage	ذخیره تامینی
insurance stockage	ذخیره اطمینان
insurance premium	حق بیمه
insurance permium	حق بیمه
insurance cover	پوشش بیمه
fire insurance	بیمه اتش سوزی
life insurance	بیمه عمر
accident insurance	بیمه حوادث
national insurance	بیمه اجتماعی
national insurance	بیمه ملی
insurance policies	سند بیمه
insurance policies	بیمه نامه
insurance policies	قرارداد بیمه
life insurance	بیمه زندگی
accident insurance	بیمه تصادفات
all risk insurance	بیمه تمام حوادث
blanket insurance	بیمه کلی
unemployment insurance	بیمه بیکاری
comprehensive insurance	بیمه جامع
I want full insurance.	من با بیمه کامل میخواهم.
What's your insurance company?	شرکت بیمه شما کدام است؟
liability insurance	بیمه بدهی
liability insurance	بیمه تعهدی
policy	خط مشی
policy	مصلحت اندیشی
policy	کاردانی
policy	بیمه نامه ورقه بیمه
policy	بیمه نامه
policy	خط مشی روش
policy	رویه
policy	اداره یاحکومت کردن
policy	خط مشی سیاستمداری
policy	مسلک سیاست
policy	تدبیر
policy	سند معلق به انجام شرطی
policy	سیاست
policy of d.	سیاست واگذاری اوضاع
index linked insurance	بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
public liability insurance	بیمه تعهدات عمومی
social insurance fund	صندوق بیمههای اجتماعی
professional liability insurance	بیمه تعهدات شغلی
to have compulsory insurance [cover]	اجباری [الزامی] بیمه بودن
war risk insurance	بیمه خطر مرگ
insurance and freight cost	هزینه بیمه و حمل
workmen's compensation insurance	بیمهء ایام کار
to have private insurance [cover]	بیمه خصوصی داشتن
workmen's compensation insurance	بیمهء کار
ordinary life insurance	بیمه عمر عادی
freight and insurance paid to	هزینه حمل و بیمه پرداخت شده
carriage and insurance paid to	هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
cost insurance, freight	قیمت بیمه و هزینه حمل
cost insurance and freight	سیف
policy options	انتخابهای مورد نظر
pricing policy	سیاست قیمت گذاری
public policy	سیاست عمومی
budgetary policy	سیاست بودجهای
re assurance policy	قرارداد بیمه اتکایی
social policy	سیاست اجتماعی
stabilization policy	سیاست تثبیت اقتصادی
stop go policy	سیاست تثبیت
policy options	انتخابهای سیاستی
policy of contianment	سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy file	پرونده خط مشیها و دستورات
policy holder	دارنده بیمه
policy holder	دارنده بیمه نامه
policy implication	کابرد سیاستی
policy implication	کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy instrument	ابزار اجرای سیاست
policy maker	سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy makers	سیاست گذاران
policy objectives	اهداف سیاستی
policy objectives	اهداف موردنظر
policy of contianment	سیاست تحدیدی
stop go policy	توسعه
tax policy	سیاست مالیاتی
commercial policy	سیاست بازرگانی
voyage policy	قرارداد اجاره کشتی
voyage policy	بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy	سیاست دستمزد
wagering policy	بیمه قماری
bearer policy	بیمه نامه بدون نام
policy of pandering	سیاست خودشیرین بودن
endowment policy	بیمهی عمر
agreed value policy	بیمه نامه با ارزش توافق شده
policy-making	سیاست گذاری
valued policy	بیمه نامه با ارزش معین
valued policy	بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
the policy of the government	رویه دولت
the policy of the government	سیاست دولت
blanket policy	بیمه نامه جامع
blanket policy	بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
time policy	بیمه نامه دریایی با مدت محدود
time policy	بیمه نامه مدت دار
to a dapt a policy	رویهای اتخاذ کردن
blanket policy	بیمه نامه کلی
underwrite policy	بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy	بیمه نامه ارزش گذاری نشده
policy making	سیاست گذاری
expansionary policy	سیاست انبساطی
foreign policy	خط مشی عمل خارجی
health policy	سیاست بهداشتی
development policy	سیاست توسعه
mixed policy	بیمه نامه مختلط
honesty is the best policy	عین مصلحت در راستی ودرستی است
honesty is the best policy	راستی ودرستی بهترین رویه
fiscal policy	سیاست مالی
foreign policy	سیاست خارجی
floating policy	بیمه نامه متغیر
economic policy	سیاست اقتصادی
financial policy	سیاست مالی
evacuation policy	خط مشی اخراجات پزشکی
employment policy	سیاست اشتغال
fiscal policy	سیاست مالیاتی
labour policy	سیاست استخدام کارکنان
land policy	سیاست اقتصادی مربوط به زمین
national policy	خط مشی ملی
open policy	بیمه نامه قابل تغییر
ostrich policy	رویه کبک
evacuation policy	روش تخلیه پزشکی
income policy	سیاست درامدی
outward looking policy	سیاست برون نگر
income policy	سیاست مربوط به درامدها
open policy	بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
open policy	بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open policy	بیمه نامه باز
policy book	پرونده خط مشیها
policy book	کتاب روشها
policy dilemma	معمای سیاستی
policy dilemma	تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
monetary policy	سیاست پولی
national policy	سیاست ملی
ostrich policy	سیاست خود فریبی
third-party motor insurance [British E]	بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
automobile liability insurance [American E]	بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
motor vehicle liability insurance	بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
employer's liability insurance company	شرکت بیمه
passive fiscal policy	سیاست مالی غیر فعال
contractionary monetary policy	سیاست پولی انقباضی
contractionary fiscal policy	سیاست مالی انقباضی
agricultural support policy	سیاست حمایت از کشاورزی
agricultural price policy	سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
restrictive fiscal policy	سیاست مالی انقباضی
restrictive monetary policy	سیاست پولی انقباضی
scrap heap policy	رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
pure fiscal policy	سیاست مالی خالص
decision making policy	سیاست تصمیم گیری
tools of fiscal policy	ابزار سیاست مالی
import substitution policy	سیاست جانشینی واردات
active fiscal policy	منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy	سیاست مالی فعال
open door policy	سیاست درهای باز
What does Main Street think of this policy?	بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
anti development policy	سیاست ضد توسعه
discretionary fiscal policy	سیاست مالی اختیاری
insured, policy holder	بیمه شده
begger my neighbour policy	سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
expansionary monetary policy	سیاست پولی انبساطی
pure monetary policy	سیاست پولی خالص
easy money policy	سیاست گشایش پول

take out an insurance policy

قرارداد بیمه را منعقد کردن