English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
target list لیست هدفها
target list لیست اماجها
Other Matches
target نشانگاه
target نقطه برداشت یا قرائت
target تخته هدف
target سیبل
target هدف فرود هدف شمشیرباز
target سینه حریف
target سپر
target اماج
target تیر نشانه
target هدف گیری کردن
target نشان
target هدف
target گل
target زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
known target هدف شناخته شده یا مشخص
on target روی هدف
target هدف مشخص
on target بالای اماج زمان روی هدف
known target هدف معلوم
target هدفی که می خواهید به آن برسید
target مدت زمانی که برنامه هدف اجرا میشود
target کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود.
target دیسکی که روی آن فایل کپی میشود
target حد و مرز
target پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
target برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target حالت پردازش محاورهای برای اجرای برنامه
two way list لیست دو طرفه
list سجاف
list شیار کردن اماده کردن
list خوش امدن دوست داشتن
list کج کردن
list حاشیه
list نوار
list کج شدن
list یک پهلو شدن
list کج شدن قایق به یک سمت
list درلیست ثبت کردن
list فهرست
list کنار
list سیاهه جدول
list شیار نرده
list میدان نبرد
list تمایل کجی
list میل
list در فهرست واردکردن
list فهرست کردن
list صورت
list سیاهه برداشتن
list لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
list تعداد موضوعات نمایش داده شده در یک لیست
list مجموعه موضوعات مرتب شده داده
list چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
list لیست
list سیاهه
list لیست گرفتن
list نمایش برنامه خط به خط به ترتیب درست
list سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
list در فهرست نوشتن
list صورت کردن
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
list لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
list فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
list 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
target computer کامپیوتر هدف
target chart نقشه هدفهای بمباران هوایی
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
target behavior رفتار اماج
target audience افراد مورد نظر
target description خصوصیات هدف
target description شرح مشخصات هدف
target description شرح هدف
target dossiers پرونده هدفها
target diving شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
target dossiers پرونده اطلاعات جمع اوری شده درمورد هدفهای منطقه
target disk دیسک مقصود
target discrimination قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
target echo علایم دریافتی از هدف یاپدیدار شده روی صفحه راداراز هدف
target designation روش انتخاب هدف
target designation سیستن انتخاب هدف
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
target audience جماعت هدف تبلیغات
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
silhouette target ادمک
scheduled target اماج طبق برنامه
record as target ثبت اماج
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
planned target اماج طرح ریزی شده هدف پیش بینی شده
record as target اماج را ثبت کنید
point target اماج نقطهای
point target هدف کوچک
planned target هدف طرح ریزی شده
pinpoint target هدف نقطهای
silhouette target سایه هدف
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
target array نیمرخ هدف
target area منطقه هدف
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
target aquisition سیستم تجسس هدف
target aquisition سیستم هدف یابی
target angle زاویه هدف
target allocation سهمیه بندی هدف
target allocation واگذاری هدف
strategic target هدف مهم نظامی
pinpoint target هدف دقیق تعیین شده
time on target اتش زمان روی هدف
time on target زمان روی هدف
thermal target هوای گرم بالارونده برای بالون
target system سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
target system سیستم هدفها
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
target routine روال هدف
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
target rifle تفنگ مشقی
time on target زره
time over target زمان رسیدن روی هدف زمانی که هواپیما روی هدف می رسد
target-oriented <adj.> هدف دار
target-oriented <adj.> مقصد گرا
target-oriented <adj.> هدف گرا
To hit the target. بهدف خوردن
soft target هدفبدوندفاع
target areas ناحیههدف
triplane target هدف کش زیرابی
transient target هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
transient target هدف متحرک
target range مسافت هدف میدان تیر مشقی
target range برد هدف
target programm برنامه هدف
target of opportunity هدف ناگهانی
target materials مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
target language زبان مقصود
target language زبان هدف
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
target indications اطلاعات مربوط به هدف
target indications عناصر هدف
target grid مختصات هدف
target grid شبکه هدف
target of opportunity هدف انی
target overlay کالک اماج
target program برنامه هدف
target program برنامه مقصود
target profit سود مطلوب
target profit سود مورد نظر
target price قیمت موردنظر
target price قیمت مورد نظر
target point تیر نوک تیز
target pattern شکل هدف مسیر تک هواپیما به هدف
target pattern شکل قرار گرفتن هدف
target overlay کالک هدفها
target folders پوشههای پرونده هدف پوشه اطلاعات هدف
crossing target هدف متحرک
demolition target هدف تخریب
off target hit ضربه بی ارزش شمشیرباز
disappearing target هدف غایب شونده هدف ناپایدار
phantom target جعبه بازاوا
fresh target هدف جدید
auxiliary target هدف کمکی
opportunity target هدف ناگهانی
silhouette target هدف مصنوعی هیولای هدف
auxiliary target نقطه کمکی
fleeting target هدف متحرک و زودگذر هدفی که با سرعت حرکت میکند
disappearing target هدف ناپدید شونده
crossing target هدفهای متحرک عرضی
area target هدف منطقهای
linear target هدفهای درخط
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
area target اماج منطقهای
linear target هدفهای خطی
lost target تیر خطا
opportunity target هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود
crossing target هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
excused list فهرست معاف ها
berne list کتاب علایم شناسایی بین المللی
error list سیاهه خطاها
dense list لیست متراکم
disabled list فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی
free list صورت مجانی ها
linear list لیست خطی
linked list لیست پیوسته
linked list لیست پیوندی
light list چراغ نامه
key list لیست کلیدهای رمز
key list فهرست کلید رمز
Your name was at the bottom of the list اسمتان ته فهرست بود
hatch list لیست بار داخل دهلیزها بارنامه دهلیزها
list of targets لیست هدفها
free list صورت کالاهای بی گمرک
indexed list لیست شاخص دار
circular list لیست مدور لیست حلقوی
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
hit list فهرست ضربه
mailing list فهرست پستی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com