Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 169 (8 milliseconds)
English
Persian
technical grade
خلوص صنعتی
Other Matches
technical
فن
technical
کم اهمیت
technical
تخصصی
technical
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical
مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical know how
دانش فنی
technical
دگرگون شونده
technical
متغیر
technical
اصولی اجرایی
technical
اصطلاحات وقواعد فنی
technical
صناعت
technical
صنعتی
technical
اختصاصی
technical
فنی
technical college
دانشکده فنی
technical colleges
مدرسه عالی فنی
technical colleges
دانشکده فنی
technical knockout
ناک اوت فنی
technical foul
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical college
مدرسه عالی فنی
technical language
زبان فنی
technical language
زبان تخصصی
technical manual
دستور فنی
technical observer
بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical personnel
کادر فنی
technical progress
پیشرفت فنی
technical report
گزارش فنی
technical school
اموزشگاه فنی
technical foul
به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul
حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul
بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical assistance
کمک فنی
technical assistance
کمکهای فنی
technical bulletin
بولتن فنی
technical bulletin
نشریه فنی
technical bureau
دفتر فنی
technical characteristics
خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical coefficients
ضرائب فنی
technical data
اطلاعات فنی
technical data
عوامل فنی
technical development
توسعه فنی
technical education
اموزش فنی
technical equipment
تجهیزات فنی
technical escort
اسکورت فنی
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
technical foul
خطای فنی
technical infringement
خطاهای فنی
technical writer
نویسنده فنی
technical produce
نولیداتتخصصی
technical producer
محصولاتتخصصی
technical terms
شرایطدگرگونی
technical manual
ائین نامه فنی
technical analysis
تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical analysis
آنالیز کردن
technical inspection
معاینه فنی
[خودرو]
technical university
دانشگاه فنی
technical translator
مترجم فنی
technical school
هنرستان دبیرستان فنی
technical services
خدمات فنی
technical school
مدرسه فنی
technical specifications
مشخصات فنی
technical staff
کارمندان یا اعضای فنی
technical standards
معیارهای فنی استانداردهای فنی
technical teaching
اموزش فنی
technical studies
بررسی فنی
technical support
پشتیبانی فنی
technical sales and distribution
فروش فناوری و پخش
technical identification band
نوارمشخصههایتکنیکی
technical equipment compartment
قسمتوسایلتخصصی
senior technical college
دانشگاه فناوری
contract technical instructor
مربی فنی پیمانی
project technical report
گزارش فنی طرح
technical producer monitor
صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
project technical report
گزارش فنی پروژه
sub grade
لایه زیرین
on the up grade
بالارونده
on the down grade
پایین رونده
of the same grade
هم رتبه
which grade are you in?
که درجه شما را در؟
grade
گرادیان
[یکای زاویه]
[ریاضی]
grade
گراد
[یکای زاویه]
[ریاضی]
grade
گواهی
grade
مدرک
grade
درجه شدت
grade
درجه بندی
grade
در پایهای قرار گرفتن
grade
طبقه
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grade
سطح یا محدوده
grade
نوع
grade
زبری
grade
کلاس کیفیت
grade
درجه رتبه
grade
شیب
grade
پایه
grade
اصلاح نژادکردن هموارکردن
grade
جورکردن باهم امیختن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن
grade
الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grade
انحراف ازسطح تراز
grade
مرحله
grade
درجه بندی رتبه
grade
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade
نمره
grade
مرحله گراد
grade
رتبه
grade
کلاس
grade
درجه
grade
نوع درجه بندی کردن
at grade
در یک ترازو
grade
نمره دادن
high grade
درجه اعلی
grade separation
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
grade score
نمره کلاسی
pay grade
ضریب حقوقی
high grade
مرغوب
pay grade
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
grade scale
مقیاس کلاسی
grade of channel
درجه کانال
low grade
کم درجه
high grade
عالی
high grade
قوی
high grade
خیلی پیشرفته پرقدرت
low grade
کم ارزش
cotton grade
درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
low grade
کم طبقه بندی
low grade
کم اثر
make the grade
<idiom>
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
grade norm
هنجار کلاسی
grade line
خط مبنا
grade equivalent
معادل کلاسی
company grade
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
analytical grade
خلوص واکنشگری
grade school
مدرسه ابتدایی
grade crossing
تقاطع شاهراه
grade crossing
تقاطع راه اهن
grade crossing
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings
تقاطع شاهراه
grade crossings
تقاطع راه اهن
grade crossings
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
analytical grade
خلوص ازمایشگاهی
conduct grade
نمره انضباط
conduct grade
درجه هدایت یک ماده
company grade
در رده گروهان
field grade
افسر ارشد ارتش
fuel grade
درجه سوخت
field grade
رده رزمی
field grade
افسر ارشد درجه افسر ارشدی
high grade steel
فولاد درجه بالا
voice grade channel
مجرای از درجه صدایی
premium grade petrol
بنزین سوپر
high grade petrol
بنزین سوپر
primary standard grade
خلوص استاندارد اولیه
age grade scaling
مقیاسیابی سنی- کلاسی
high grade steel
فولاد قیمتی
high grade zink
زینک فریف
low grade defective
عقب مانده ذهنی تراز پایین
He was granted a grade promotion.
یک پایه ترفیع ( ارتقاء درجه ) گرفت
captain junior grade
ناخدا دوم
voice grade channel
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
voice grade channel
کانال ارسال گفتار
lieutenant junior grade
ناوبان یکم
forging grade steel
فولاد اهنگری
lieutenant juinior grade
ستوان سوم
high grade product
محصول درجه یک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com