English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (2 milliseconds)
English Persian
technical standards معیارهای فنی استانداردهای فنی
Other Matches
standards خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standards قانونی
standards واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standards نمونه قانونی
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards کالای جانشین رزمی
standards مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards استاندارد
standards مرسوم
standards همسان
standards همشکل
standards همگون یکنواخت یکجور
standards متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards معمولی
standards قسمت ساکن دستگاه
standards نورم مقیاس
standards یکسان معیار
standards متداول
standards نشان پرچم
standards سنجه
standards عیار قانونی استاندارد مقرر
standards استانده
standards طبیعی یا معمولی
standards تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
standards متعارف
standards متعارفی
standards نمونه قبول شده معین
standards مقرر قانونی
standards قالب
standards الگو
standards استاندارد همگون
standards معیار
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
gold standards سیستم پشتوانه طلا
standards enforcer اجراکننده استانداردها
living standards استانداردزندگی
double standards معیارهای متناقض
by international standards در معیارهای بین المللی
standards of living معیار زندگی
standards of living استاندارد زندگی
standards of living سطح زندگی
technical know how دانش فنی
technical اختصاصی
technical صنعتی
technical صناعت
technical فنی
technical اصطلاحات وقواعد فنی
technical فن
technical اصولی اجرایی
technical متغیر
technical وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
technical مربوط به ماشین یا فرآیند خاص
technical تخصصی
technical کم اهمیت
technical دگرگون شونده
international standards organization سازمان استانداردهای بین المللی
[as] compared to international standards در معیارهای بین المللی
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
technical support پشتیبانی فنی
technical studies بررسی فنی
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
technical specifications مشخصات فنی
technical services خدمات فنی
technical school هنرستان دبیرستان فنی
technical school مدرسه فنی
technical school اموزشگاه فنی
technical report گزارش فنی
technical progress پیشرفت فنی
technical personnel کادر فنی
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
technical translator مترجم فنی
technical university دانشگاه فنی
technical writer نویسنده فنی
technical inspection معاینه فنی [خودرو]
technical analysis آنالیز کردن
technical analysis تجزیه و تحلیل تکنیکی
technical college مدرسه عالی فنی
technical college دانشکده فنی
technical colleges مدرسه عالی فنی
technical colleges دانشکده فنی
technical terms شرایطدگرگونی
technical producer محصولاتتخصصی
technical produce نولیداتتخصصی
technical manual دستور فنی
technical manual ائین نامه فنی
technical assistance کمک فنی
technical education اموزش فنی
technical development توسعه فنی
technical data عوامل فنی
technical data اطلاعات فنی
technical coefficients ضرائب فنی
technical characteristics خصوصیات فنی یک دستگاه یاوسیله
technical bureau دفتر فنی
technical bulletin نشریه فنی
technical bulletin بولتن فنی
technical assistance کمکهای فنی
technical infringement خطاهای فنی
technical equipment تجهیزات فنی
technical escort اسکورت فنی
technical language زبان تخصصی
technical language زبان فنی
technical teaching اموزش فنی
technical knockout ناک اوت فنی
technical grade خلوص صنعتی
technical foul خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور
technical foul به تاخیرانداختن بازی واترپولو
technical foul حفظ توپ واترپولوزیر اب
technical foul خطای فنی
technical foul بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
american national standards institute سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
american national standards institute موسسه ملی استانداردهای امریکا
project technical report گزارش فنی پروژه
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
project technical report گزارش فنی طرح
contract technical instructor مربی فنی پیمانی
senior technical college دانشگاه فناوری
technical sales and distribution فروش فناوری و پخش
technical equipment compartment قسمتوسایلتخصصی
technical identification band نوارمشخصههایتکنیکی
Participation rates are low compared to international standards. میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
By international standards Germany maintains a leading role. در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
What is good for the goose is good for the gander . One cant apply double standards . یک بام ودو هوانمی شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com