Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
test wise
ازمون اشنا
Other Matches
in this wise
<adv.>
از این جهت
in this wise
<adv.>
از اینرو
to get wise to someone
<idiom>
دست کسی را خواندن
wise saw
ضرب المثل
in this wise
<adv.>
درنتیجه
in this wise
<adv.>
از آن بابت
in this wise
<adv.>
متعاقبا
in this wise
<adv.>
از انرو
in this wise
<adv.>
بدلیل آن
in this wise
<adv.>
به این دلیل
wise up to
<idiom>
بالاخره فهمیدن واقعیت
in this wise
<adv.>
بخاطر همین
get wise to something/somebody
<idiom>
درمورد موضوع محرمانه فهمیدن
wise saying
پند حکمت
wise
دانا
wise
عاقل عاقلانه
the wise
عاقلانرا اشارهای
wise
معقول
wise
فرزانه
in no wise
بهیچوجه
in no wise
بهیچ طریق
least wise
یا دست کم
least wise
یا اقلا
like wise
همچنین
in this wise
<adv.>
بنابراین
wise
حکیم
wise
عاقل
wise
کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wise
خردمند
like wise
همینطور هم
like wise
نیز
step wise
قدم بقدم
i reckon one wise
کسی را خردمند دانستن
worldly-wise
<adj.>
سرد و گرم چشیده
A word is enough to the wise .
<proverb>
براى عاقل یک یرف بس است .
penny wise
صرفه جو
penny wise
یک قازی
weather wise
مطلع
weather wise
وارد بجریانات روز
weather wise
هوا شناس
chequer wise
شطرنج وار
step wise
تدریجی
to put wise
از اشتباه دراوردن
cross wise
صلیب وار
wise acre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise guy
مردرند
wise guy
ادمی که خود را داناپندارد
wise man
جادوگر جادو ساحر طلسم گر افسونگر
wise guy
<idiom>
باهوش تراز بقیه جلودادن
The people have got wise to him.
مردم دستش را خوانده اند
he was wise to a proverb
در خرمندی ضرب المثل شده بود
hebrew wise
ازراست بچپ
hebrew wise
عبری وار
wise woman
ساحره ماما فالگیر زن خردمند
wise woman
زن جادو
wise guy
نادان دانانما
cross wise
چلیپایی ضربدری
worldly-wise
محیل و زرنگ
worldly wise
جهان دیده
worldly wise
عاقل درامورمادی
worldly wise
محیل و زرنگ
worldly-wise
عاقل درامورمادی
worldly-wise
جهان دیده
Why should the wise man do that which he will rue?.
<proverb>
چرا عاقل کند کارى که باز آرد پشیمانى؟.
row wise recalculation
محاسبه مجدد سطری
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
penny wise and pound foolish
دینار شناس و ریال شناس
A still tongue makes a wise head.
<proverb>
لب بر سخن بستن ,فرزانگى آورد .
penny wise and pound foolish
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
A wise man avoids edged tools.
<proverb>
آدم عاقل از چیز تیز پرهیز مى کند .
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion.
من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the.
<proverb>
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
early to bed early to rise makes a man healthy wealthy and wise
<proverb>
سحرخیز باش تا کامروا باشی
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
<proverb>
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
test
امتحان محک
test
تست
test
شهادت گواهی بازرسی کردن
test
تست کردن ازمایش
test
معاینه کردن
test
ازمایش کردن
t test
ازمون تی
test
اختیار
self test
ازمایش خودکار
test
امتحان کردن
test
محک
test value
نمره ازمون
test
معیار
test
محک زدن
test
ازمودن کردن
test
امتحان
u test
ازمون یو
test
ازمایش کردن امتحان
self test
خودازمایی
test course
مسافت ازمایش
test
آزمون
test
امتحان
test
آزمایش
test
تست
to do a test
امتحان کتبی نوشتن
test
اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test
محیط ی برای آزمایش برنامه ها
z test
ازمون " زی "
f test
ازمون اف
x o test
ازمون ضربدر و دایره
test
آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test
قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test
داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test
اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test
عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test
بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
sorting test
ازمون دسته بندی
tapping test
ازمون ضربه زدن
spinning test
تست ویژگیهای چرخش هواپیما
similarities test
ازمون شباهتها
sign test
ازمون علامتها
shop test
ازمایش کارگاهی
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
tensile test
ازمون کششی
shearing test
ازمون برشی
shear test
ازمایش برشی
stilling test
ازمون استیلینگ
spiral test
ازمون مارپیچ
spot test
ازمایش فوری
standardized test
ازمون میزان شده
system test
ازمون سیستم
substitution test
ازمون جانشین سازی
test announcement
اعلام نتیجه ازمایش
test announcement
نتیجه ازمایش
subjective test
ازمون غیرعینی
stripping test
ازمایش زدودگی
stripping test
ازمایش زدودن
test age
سن ازمونی
tensile test
ازمایش کشش
test battery
مجموعه ازمون
test bay
حوزه ازمایش
test bed
میز ازمایش
tensile test
ازمایش کششی
test bay
میدان ازمایش
test bar
میله ازمایش
static test
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
szondi test
ازمون زوندی
service test
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
mental test
ازمون روانی
one tailed test
ازمون یک دامنه
opposites test
ازمون کلمات متضاد
oral test
ازمون شفاهی
ordering test
ازمون رده بندی
oseretsky test
ازمون اوزرتسکی
performance test
ازمون عملکردی
performance test
ازمون عملی
personality test
ازمون شخصیت
one sided test
ازمون یکسویه
omnibus test
ازمون مختلط
occupational test
ازمون شغلی
psychological test
ازمون روانی
mosaic test
ازمون موزائیکها
myokinetic test
ازمون جنبش عضلانی
non destructive test
ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test
ازمون غیر کلامی
nonverbal test
ازمون غیرکلامی
slump test
ازمایش فرو نشستن
objective test
ازمون عینی
post test
پس ازمون
power test
ازمون قدرت
preliminary test
ازمایش مقدماتی
recognition test
ازمون بازشناسی
repeated test
ازمون دوباره
rivet test
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
rorschach test
ازمون رورشاخ
saliva test
ازمایش بزاق دهان اسب
sampling test
ازمون نمونهای
sedimentation test
ازمایش تهنشینی
recall test
ازمون یاداوری
reasoning test
ازمون استدلال
proverbs test
ازمون ضرب المثلها
puncture test
ازمایش قدرت نارسانایی
put to test
ازمودن
put to test
امتحان کردن
random test
ازمایش نامنظم
random test
ازمایش پیشامدی
rattler test
ازمایش تورق
rattler test
ازمایش تردی
self administering test
خودازما
test score
نمره ازمون
tollen's test
ازمون تولن
torsion test
ازمایش پیچش
triaxial test
ازمون سه اسهای
triaxial test
ازمایش سه بعدی
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test
بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
turing's test
ازمایش تورینگ
two tailed test
ازمون دو دامنه
two tailes test
ازمون دو دامنهای
verbal test
ازمون کلامی
to put to the test
محک زدن
to put to the test
ازمودن
test series
سری ازمایش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com