English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
the hour has struck زنگ ساعت زده شد
the hour has struck موقع بحران رسید
Other Matches
struck هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
to struck off قلم زدن
struck بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
struck درحال اعتصاب
to struck off زدن
to struck off قطع کردن کم کردن
to struck off چاپ کردن
to struck off چاپ زدن
to struck out قلم زدن
to struck out پاک کردن
to struck out خط زدن
to struck up بهم زدن شروع بزدن کردن
thunder struck حیرت زده
panic struck دست پاچه بی جهت سراسیمه
stage-struck عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
to struck dumb مات کردن
light struck نور زده
struck with teror زیاد ترسیده
struck with teror وحشت زده
sun struck افتاب زده
planet struck وحشت زده ستاره زده
planet struck گرفتن نحوست سیارات
panic struck وحشت زده
thunder struck رعدزده
thunder struck صاعقه زده
thunder struck مات مبهوت
to struck dumb گیج کردن
light struck در اثرنور محو وتار شده
light struck نور دیده
stage-struck شیفتهی بازیگری
horror-struck وحشت زده
horror-struck رمیده
horror struck وحشت زده
horror struck رمیده
His nave was struck off the list. نامش را از فهرست زده اند
the ship struck a arock کشتی بسنگ خورد
the ship struck a arock کشتی باصخره تصادم کرد
h hour ساعت شروع عملیات
zero hour هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
do not go in an u. hour وقتی که ساعت بداست نروید
hour مدت کم
hour وقت
hour 06 دقیقه
hour ساعت
zero hour ساعت شروع عملیات
zero hour ساعت س
zero hour <idiom> لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
zero hour <idiom> لحظه دقیق حمله درجنگ
h hour ساعت س
e hour وقت مخصوص اجرای عملیات ستادی
e hour وقت ستادی
Every so often . Every hour on the hour. دم به ساعت
hour ly ساعت به ساعت
zero hour لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
eleventh hour آخرینفرصت
happy hour <idiom> ساعات تفریح وخوشی
lunch hour ساعتصرفنهار
It take one hour there and back. رفتن وبر گشتن ( رفت وبرگشت ) یکساعت طول می کشد
rush-hour ساعت شلوغی
rush-hour ساعت پرمشغله
kilowatt hour کیلووات در ساعت
unearthly hour <idiom> مزاحمت
watt hour وات ساعت
at an unearthy hour بی موقع
rush-hour وقت پررفت و آمد
at the elventh hour دقیقه نود کاری انجام دادن
at the eleventh hour در آخرین لحظات
What's the charge per hour? کرایه هر ساعت چقدر است؟
The darkest hour is that before the down. <proverb> تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
man hour واحد کار بر حسب ساعت
hour glass ساعت ریگی
hour hand عقربه ساعت شمار
hour angle زاویه ساعتی خورشید
hour hands عقربه ساعت شمار
hour land عقربه ساعت شمار
hour circle نصف النهار حلقه مدرج
ampere hour امپر- ساعت
hour circle دایره ساعتی
ampere hour امپر ساعت
hour angle زاویه ساعتی
hour angle زاویه نصف النهارجغرافیایی
horsepower hour توان اسب در ساعت
half hour 03 دقیقه
half hour نیم ساعت
hour meter زمان شمار
in hour's time د ر
in hour's time دو ساعت
quarter of an hour یک چهارم سده
quarter hour ربع ساعت
quarter hour پانزده دقیقه
man hour یک ساعت کار یک کارگر
man-hour جمع تعداد ساعات کار
man hour نفر ساعت
man hour واحد زمان کار که برابر یک ساعت کار یک فرد است وبرای پرداخت مزد منظورمیشود
in the space of an hour بفاصله یک ساعت
man-hour نفرساعت
ampere hour capacity فرفیت باطری
rush-hour traffic ساعت شلوغی ترافیک
watt hour meter وات ساعت متر
rush-hour traffic وقت شلوغ رفت و آمد
sidereal hour angle زاویه ساعتی نجومی
How did this half hour unfold? این نیم ساعت چطور پیش رفت؟
ampere hour meter امپر- ساعت سنج
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
local hour angle زاویه ساعتی محلی
watt hour meter وات- ساعت سنج
watt hour meter کنتور وات ساعت کنتور مصرف واقعی
var hour meter کنتور مصرف کور
hour angle gear ساعتدندهدارگوشهای
greenwich hour angle زاویه ساعتی بین نصف النهارسماوی گرینویچ و نصف النهار محل
kilowatt hour meter کنتور کیلووات ساعت
The poison took effect after one hour. زهر پس از یکساعت اثر کرد اما حرفم در او اثر نداشت.
induction type hour meter کنتور القائی
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
ampere hour meter regulation تنظیم امپر- ساعت سنج
induction watt hour meter کنتور وات ساعت القائی
volt ampere hour meter کنتور مصرف فاهری
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
reactive volt ampere hour meter کنتور مصرف کور
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
ampere hour efficiency of storage batter بازده باتری انبارهای
reactive volt ampere hour meter کنتور ولت- امپر- ساعت- راکتیو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com