English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
English Persian
the propriety of a term درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
Other Matches
Short – term ( long – term ) projects . طرحهای کوتاه مدت ( دراز مدت )
propriety قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
propriety تناسب
propriety نزاکت
propriety برازندگی
propriety of behaviour اداب
breach of propriety عدم رعایت اداب
propriety of behaviour درستی رفتار
propriety of behaviour درست رفتاری
term مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term جمله
term اجل
term جمله طیفی
term عبارت [ریاضی]
term واژه
term پاره سال تحصیلی
term جمله [ریاضی]
term شرایط
term ثلث تحصیلی
term سمستر
term نیمسال
term جمله عبارت
term دوره انتصاب
term مدت
term روابط فصل
term موقع
term زمان
term شرط
term دوره
term اصطلاح
term نامیدن لفظ
term هنگام
term عبارت
term insurance بیمه موقت
term insurance بیمه در موردمخاطره برای مدت معینی
term loan وام مدت دار
term of maintenance دوره نگاهداری
term of maintenance مهلت نگاهداری
term of reproach سخن سرزنش امیز یا ننگ اور
sum term لفظ جمعی
stochastic term متغیر تصادفی
stochastic term جمله تصادفی
short term حداقل مدت تنبیه و زندانی
short term مختصر
short term دوره کوتاه
term symbol نشانه جمله طیفی
mathematical term جمله [ریاضی]
electoral term دوره مقننه [سیاست]
parliamentary term دوره مقننه [سیاست]
a pejorative term عبارتی تنزل دهنده
long term <adj.> دراز مدت
in the short term <adv.> برای دوره کوتاه مدت
half-term تعطیلیبینترم
to serve one's term خدمت خودرا انجام دادن
to serve one's term دوره خدمت خود را طی کردن
mathematical term عبارت [ریاضی]
minor term صغرای قیاس منطقی
long term <adj.> بلند مدت
credit term مدت اعتبار
long term بلند مدت
long term طویل المدت
long term دراز مدت
law term اصطلاح حقوقی
implied term شرط ضمنی
grammatical term اصطلاحات دستوری
short term کوتاه مدت
easy term کوتاه مدت
final term جمله نهایی
express term شرط صریح
error term ضریب خطا
error term جمله خطا
expiry of the term انقضاء مدت
exercise term اسم تمرین
an abstract term تعبیر تصویری
an abstract term اسم بی مسما
long-term دوره دراز مدت
serve one's term دوره خدمت خود را طی کردن
residual term جمله باقیمانده
residual term جمله پسماند
relative term لفظ نسبی
short-term کوتاه مدت
middle term قیاس مشترکی که در صغری وکبری صدق کند
longer-term دراز مدت
longer-term دوره دراز مدت
term paper رساله کوتاه
major term شرط عمده واساسی
long-term دراز مدت
exercise term عنوان مانور
short-term کم مدت
medium term میان مدت
electoral legislative term دوره انتخابیه
serve one's term of imprisonment حبس خود را گذراندن
long term project پروژه طویل مدت
medium term loan وام میان مدت
medium term forecast پیش بینی میان مدت
long term memory حافطه دراز مدت
long term loan وام بلند مدت
short term memory حافظه کوتاه مدت
reasonable term and condition قید و شرط معقول
fixed term deposit سپرده ثابت
short term loan وام کوتاه مدت
short term forecast پیش بینی کوتاه مدت
medium term planning برنامه ریزی میان مدت
short term rate of interest نرخ بهره کوتاه مدت
long term interest rate نرخ بهره طویل المدت
long term credit commitment تعهد اعتبار بلند مدت
deflection under long term loading خیز ریز بار طویل المدت
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com