English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
the tree shoot out brances ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
Other Matches
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
shoot down تیرباران کردن
shoot up سبز شدن
shoot up قد کشیدن
shoot up ترورکردن
shoot up ترور کردن
shoot down با گلوله کشتن
to shoot forth بیرون امدن
shoot-out بالا جستن
shoot-out پیش امدن
shoot-out درامدن
shoot-out بیرون امدن
shoot out بالا جستن
to shoot an a تیرانداختن
to shoot forth درامدن
Shoot! لعنتی!
shoot up <idiom> مواد را از راه تزریق مصرف کردن
shoot up <idiom> درهوا شلیک کردن
shoot up <idiom> ناگهانی بلندکردن
shoot up <idiom> سریعا رشد کردن
to shoot up قدکشیدن بلندشدن
to shoot up بالارفتن
to shoot up بالازدن
to shoot out بالازدن
to shoot out بالاجستن بالارفتن
to shoot out پیش امدن
to shoot forth بالاجستن
to shoot forth پیش امدن
shoot out پیش امدن
shoot پرتاب کردن گلوله
shoot تیر زدن
shoot تیر باران کردن
shoot برد گلوله
shoot درد کردن سوزش داشتن
shoot sight a take
shoot امپول زدن
shoot رها شدن
shoot فیلمبرداری کردن عکسبرداری کردن
shoot گلوله زدن
shoot زدن
shoot رهاکردن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot تیرباران کردن
shoot رصد کردن خورشید یاستارگان باارتفاع سنج
shoot زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot تیراندازی کردن
shoot رگه معدن
shoot حرکت تندوچابک
shoot درد
shoot رویش انشعابی رویش شاخه
shoot جوانه زدن انشعاب
shoot هدف گرفتن شکار
shoot زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
shoot درکردن
shoot forth پیش امدن
shoot forth درامدن
shoot forth بالا جستن
shoot out بیرون امدن
shoot forth بیرون امدن
shoot out درامدن
shoot پرتاب کردن
shoot the duck حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
shoot the gap حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
to shoot nexus دل بدریا زدن
shoot-outs بالا جستن
shoot-outs درامدن
shoot-outs بیرون امدن
hip shoot تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
hip shoot تیرسریع
hip shoot تیر غافلگیر کننده
shoot blower دمنده دوده کشتی
shoot blower دوده پاک کن دودکش ناو
shoot-outs پیش امدن
vine shoot جوانهمو
penalty shoot-out ضرباتپنالتی
shoot set پاس تیز یا بریده
shoot the curl موج سواری در حفره موج
shoot the tube موج سواری در حفره موج
to shoot to fame <idiom> ناگهانی به شهرت رسیدن
shoot one's wad <idiom> تمام پول را خرج کردن
shoot straight <idiom> منصفانه رفتار کردن
shoot the works <idiom> از هیچ تلاشی مضایقه نکردن
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
to shoot one's mouth off <idiom> بدون فکر حرف زدن
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
to shoot one's mouth off <idiom> چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
to shoot one's mouth off <idiom> لاف آمدن
to shoot one's mouth off <idiom> زیادی حرف زدن
to shoot oneself in the foot <idiom> بدبکار بردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
to shoot oneself in the foot <idiom> بد اداره کردن [چیزی مربوط به خود شخص] [اصطلاح]
shoot the breeze/bull <idiom> بیخودی حرف زدن
tree قالب کفش چوبه دار
tree درتنگنا قرا ردادن
the f. of a tree برگهای درخت
tree شجره النسب درخت کاشتن
tree بشکل درخت شدن
tree مین میکند
before the tree جلو درخت
tree فرمان TREE
tree بدرخت پناه بردن
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
tree شاخسار
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
tree درخت
tree مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
tree شجر
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
tree diagram نمودار درخت
tree farm خزانه درخت
to prune a tree درختی را آراستن
tree house خانه بالای درخت
tree network شبکه درختی
ordered tree درخت مرتب شده
to truncate a tree شاخههای درختی را زدن
to spray a tree داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
walnut tree درخت گردو
threaded tree درخت پیچ دار
to girdle a tree پوست درخت راحلقهای بریدن
to girt a tree دوردرختی راپیمودن
to shin up a tree از درختی بالارفتن
tree of heaven درخت عرعر
tree planting درختکاری
tree sort مرتب کردن درختی
Coniferous tree درخت جوزدار [ از فامیل کاج ]
Deciduous tree درخت برگریز
oak tree درخت بلوط
the foot of the tree پای درخت
tree of life درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
pulm tree درخت نارگیل
to lop a tree سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree سرشاخه درختی را زدن
lemon tree درخت لیمو
date tree درخت خرما
tree structure ساخت درختی
tree structure ساختار درخت
tree structure ساختاردرختی
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
tree surgery تشریح علمی درخت
tree traversal تقاطع درختی
unordered tree درخت نامرتب
gum tree درخت صمغ
ornamental tree درختتزئینی
tree frog قورباغهدرختی
tree pruner درختآرا
tree trunk ساقهاصلیدرخت
tree-lined درختکارینشده
The tree wI'll die . درخت خشک خواهد شد
He uprooted the tree . درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
A tree is known by its fruit . <proverb> درخت با میوه هایش شناخته مى شود .
A tree is known by its fruit. <proverb> درخت از میوه اش شناخته مى شود.
to lop a tree درختی را آراستن
in the green tree خوشبخت
fir tree درخت صنوبر
fig tree درخت انجیر
dragon tree درخت خون سیاووشان
decision tree درخت تصمیم
decision tree اقدامات لازم جهت تصمیم گیری
decision tree مسیر تصمیم گیری
ebony tree خرماندو
crown tree شمع
cross tree رابط عرضی دکلها
cornel tree درخت زغال اخته
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
gallows tree چوبه دار
gender tree شجره نامه
in the green tree سرسبز
i saw one climbing the tree یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
plane tree درخت چنار
he is up a gum tree کاردبه استخوانش رسیده است
hat tree کلاه اویز
grass tree نوعی زنبق استرالیایی
genealogical tree نسب نامه
genealogical tree شجره نامه
gender tree سلسه دودمان نسب نامه
coffee tree درخت قهوه
clothes tree چنگک لباس
china tree زیتون تلخ
china tree شالسنجان
axle tree میله میان دو چرخ
apple tree درخت سیب
almond tree درخت بادام
agriot tree چوب چپق
abel tree درخت سپیدار که نام لاتین ان alba populus است
Christmas tree جعبه کنترل حاوی چراغهای رنگی
family tree شجره نامه
family tree نسب نامه
balsam tree درخت بلسان
barren tree درخت بی میوه
bean tree درخت خرنوب
clothes tree چوب لباسی
christmass tree ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 7 و 01 را برای راست دست و میلههای 2 و7 و 01 را برای چپ دست باقی می گذارد
chocolate tree درخت کاکائو
cherry tree درخت گیلاس
chaste tree فلفل بری
chaste tree دل اشوب
box tree درخت شمشاد
boot tree قالب چکمه یا پوتین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com