English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
to make the party rock جشن را گرم کردن
Other Matches
The party was latched on to him. He was saddled with the party. میهمانی را بگردنش گذاشتند ( ترغیب یا وادار شد )
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
To make money. To make ones pile. پول درآوردن ( ساختن )
rock سنگ
rock تکان نوسانی دادن
rock جنباندن نوسان کردن
rock تخته سنگ یا صخره
rock خاره
rock سنگ خاره صخره
rock جنبیدن
rock تکان دادن
rock جنباندن
rock جنبش
rock-like صخرهمانند
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock صخره
rock تکان
the rock جبل الطارق
volcanic rock سنگ خروجی
mantle rock سنگپوش
rock flint سنگ اتشزنه سیاه
hand placed rock سنگفرش فکافته
rock rubble ریزش سنگ
fall of rock ریزش سنگ
eruptive rock سنگ بیرون ریخته
eruptive rock سنگ خروجی
rock cork پنبه کوهی
rock bound خاره بست
detrital rock سنگ اواری
almond rock گزبادامی
rock work دیوار کوه نما
rock work کوه مصنوعی
igneous rock سنگ اذرین
igneous rock سنگ خروجی
vitreous rock سنگ شیشه نما
under szturated rock سنگ زیر اشباع
to stumble against a rock گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep خواب کردن
to rock to sleep جنباندن
rock salt نمک سنگی
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
layer of rock طبقه سنگی
layer of rock لایه سنگی
rock pitons انواع میخهای سنگ نوردی
phosphate rock سنگ فسفات
rock facing سنگریز حفافتی
igneous rock سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
rock bound سنگ بست
rock work خاره یا صخره مصنوعی
rock hewn از کوه کنده شده
rock goat مرال
rock goat بزکوهی
cap rock پوش سنگ
rock flour ارده سنگ
rock flour سنگارد
crystalline rock سنگ بلوری
rock erosion از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock fill سنگریز
rock dyke سنگریز
rock drill مته سنگ شکن
rock dove کبوتر کوهی
rock crystal سنگ بلور
rock candy تبرزد
broken rock صخره
rock oil نفت
rock fever حصبه جبل الطارق
rock bound محاط بصخره
rock bound دیریاب
rock bound دشوار
rock wool پشم کوهی
rock wash پوشش سنگی
rock toe سنگچین پایاب
rock sucker مارماهی دریایی
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
bed rock سنگ کف
bed rock سنگ مادر
rock brake بسفایج معمولی
rock pigeon کبوتر کوهی
bituminous rock سنگ قیری
rock candy نبات
As firm as a rock . به محکمی آهن ( سنگ )
to rock the boat <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
rock and roll رقص راک اندرول
rock'n'roll رقص بحنبان وبچرخان
rock'n'roll رقص راک اندرول
rock step پایهصخرهای
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock music موسیقیRock
rock pool استخرکوچک
rock-climber صخرهنورد
rock-climbing صخرهنوردی
rock-hard بینهایتسخت
rock the boat <idiom> واژگون کردن
It is as hard as rock. مثل سنگ سفت است
To stand like rock . مانند کوه ایستادن
as steady as a rock <idiom> مثل کوه [استوار و ثابت]
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
impervious rock تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin حوضهرودصخراهای
rock and roll رقص بحنبان وبچرخان
to hit rock bottom از نظر روحی خرد شدن
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
natural rock asphalt سنگ قیر
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
sluiced rock fill سنگریز ابپاشی شده با فشار
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
rock-bottom price کمترین قیمت
rock fill dam سد سنگریز
rock fill dam سد سنگی
A big rock rolled down the mountain. سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
party طرف یارو
party طرفدار
party گروه
The party is over! <idiom> خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
party قسمت
third party شخص ثالث
party طرف شریک
party تیم
party مهمانی دادن یارفتن
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
party عده نظامی
party هیات
party بخش
the a party مدعی خصم
the a party طرف مخالف
party دسته
party دسته همفکر
The party is getting under way . جشن میهمانی دارد گرم می شود
party بزم
party مهمانی
party حزب
party دسته متشکل جمعیت
party پارتی متخاصم
party spirit طرفداری حزبی
raiding party قسمت مامور دستبرد یا تاخت
party spirit روحیه تحزب
party to a lawsuit خصم
party spirit تعصب حزبی
party parpet جانپناه مشترک
party parpet دست انداز مشترک
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
party coloured ابلق
party coloured رنگارنگ
notify party فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
mistaken party اشتباه کننده
rear party قسمت عقبه
party to a suit متداعی
party to a suit طرف دعوی
rading party قسمت مامور دستبرد
rear party عقب دار
rading party قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
reconnaissance party گروه شناسایی
reconnaissance party قسمت شناسایی
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
permanent party جمعی دایمی یکان
permanent party پرسنل دایمی
party to a transaction متعامل
republican party حزب جمهوریخواه
raiding party قسمت مامور کمین
republican party یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
minor party حزب اقلیت
party politics سیاست بازیهای حزبی
third party insurance بیمه شخص ثالث
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
the lead of a party پیشوا یا رئیس حزب
supply party گروه تدارکات
dinner party میهمانیشام
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Liberal Party حزبسیاسیمعتقدبهکنترلمحدودصنعت
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
third party vendor فروشنده دسته سوم
winning party دادبرده
winning party محکوم له
wedding party مجلس عروسی یا عقد کنان
party politics حزب بازی
search party گروه پیگرد
search party دستهی جستار گرد
Liberal Party فراهمآوریرفاهوآزادیشخصی
thrid party شخص ثالث
party piece قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
party political مربوطبهاحزابسیاسی
to crash in [to a party] سر زده وارد شدن
to crash in [to a party] بدون دعوت وارد شدن
to throw a party مهمانی دادن
to join a party عضو حزبی شدن
She wrecked the party for us. مهمانی رابه مازهر کرد
special party گروه ویژه
side party گروه رنگ زن
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
shipwright's party گروه تعمیرات
To jazz up the party . مجلس را گرم کردن
opposition party حزب مخالف [سیاست]
party line مرز مشترک
fire party گروه اتش نشانی
fire party تیم اتش نشانی
fire party تیم اطفای حریق
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com