Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
to catch the connection
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
Other Matches
Nobody can catch up with him.
کسی به پایش نمی رسد
catch
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
catch
مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
catch
بل گرفتن دخول پارو در اب
catch
بازی دستش ده
to catch up
گرفتن ربودن
catch
رسیدن به نفر جلو
catch
بل گیری
catch
پارو به اب
catch up
ربودن
catch 22
کجدار و مریز
I wI'll try to catch up.
سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
catch up
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
catch as catch can
کشتی ازاد
catch on
گرفتن
catch-22
<idiom>
هرکاری انجام بدی نتیجهاش بد است
catch-as-catch-can
<idiom>
به هر راه ممکنی
catch on
<idiom>
فهمیدن
catch up
رسیدن به
catch
شعار
catch
لغت چشمگیر
catch
اخذ دستگیره
catch on
<idiom>
همه گیر شدن
catch
درک کردن
to catch on
دریافتن
to catch away
ربودن
catch up with (someone or something)
<idiom>
وقف دادن به کسی یا چیزی
to catch up
رسیدن به
to catch on
فهمیدن
to catch on
گرفتن
to catch away
گرفتن وبردن
catch
کشتی کج
catch
عمل گرفتن
catch
دچار شدن به
catch
فهمیدن
catch
جلب کردن
catch
بدست اوردن
catch
از هوا گرفتن
catch
گرفتن
to catch at something
برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
i wonder he did not catch cold
که سرما نخورد
There must be a catch(trick)in it.
باید حقه ای درکار باشد
give a catch
زدن ضربهای که ممکن است بل گرفته شود
To catch someone in the very act .
مچ کسی را گرفتن ( حین ارتکاب )
To catch ones breath .
نفس تازه کردن
fair catch
بل گرفتن توپ لگدزده یا بلندشده از زمین یا پرتاب شده
catch
[latch]
دندانه
[چفت]
[مهندسی]
catch one's breath
<idiom>
نفسهای عادی کشیدن
catch a cold
<idiom>
سرما خوردن
catch one's eye
<idiom>
توجه کسی را جلب کردن
safety catch
ضامنتفنگ
magazine catch
جایگاهانبارخشاب
to catch a glimpse of
نگاه مختصرکردن
to catch a likeness
چیزیرادیدن ومانند انرادرست کردن
to catch fever
تب کردن
to catch cold
سرماخوردن
to catch cold
زکام شدن
to catch fever
دچارتب شدن
to catch fire
اتش گرفتن
to catch hold of
محکم گرفتن
to catch napping
در حال غفلت و بی خبری گرفتن
to catch napping
چرت زنان گرفتن
to catch a fly
توپی را ازهواگرفتن
to catch a tartar
با خرس درجوال رفتن
to catch the fancy of
خوش امدن
catch glove
دستکشمخصوصتوپگرفتن
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
catch-phrases
واژهی گیرا
catch-phrases
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrases
تکیه کلام
catch-phrase
واژهی گیرا
catch-phrase
واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
catch-phrase
تکیه کلام
to muff a catch
از بی دست و پایی توپ رانگرفتن
to catch out a batsman
گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
to catch
[to start]
روشن شدن
[مثال موتور]
catch meadow
چمنی که دردامنه تپهای باشد
bascket catch
گرفتن توپ با کف دست به طرف بالا در سطح کمر
catch hold of
محکم نگاهداشتن
i wonder he did not catch cold
تعجب میکنم
catch fence
نرده محکم سر پیچ
catch cold
زکام شدن
catch feeder
مادی
catch feeder
جوی ابیاری
to catch with one's pants down
مچ
[کسی ]
را گرفتن
[حین ارتکاب]
catch em alive
کاغذ مگس گیر
catch cold
سرما خوردن
catch a rail
برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
catch a crab
تصادفا پارو را داخل اب کردن
catch of guage
گیرنده بارانسنج
catch penny
قابل تبدیل به پول
catch driver
راننده اجیر ارابه
to catch a fly
بل گرفتن
circus catch
گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
catch trial
کوشش مچ گیری
catch sight of
دیدن
catch pit
مجرای روباز زهکش
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection
وابستگی
connection
بستگی نسبت
connection
مقام
connection
رابطه
connection
خویش
y connection
اتصال شلواری
v connection
اتصال مثلث
connection
اتصال یا چیزی که متصل میشود
connection
پیوند
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection
انشعاب
connection
اتصال
connection
ارتباط
connection
اتصال زمین
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پیوستگی اتصال
y connection
اتصال ستاره
You wont catch me going to his house .
غلط می کنم دیگه به منزلش بروم
catch for door bolt
ماده
catch for door bolt
پل
To catch someone out . To give someone the lie .
مشت کسی را باز کردن
catch (someone) red-handed
<idiom>
مچ کسی را گرفتن
catch phrase of catchline
شعار جذب مشتری
physical connection
اتصال مادی
solderless connection
اتصال بدون لحیم
Is there a connection to Glasgow?
آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
faulty connection
رابطه اشتباه
[الکترونیک مهندسی برق]
connection to ventilator
اتصال به هواکش
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
to make a connection
رابطه ای برقرار کردن
zigzag connection
اتصال زیگزاگ
mains connection
اتصالاصلی
coach connection
کلاجمتصل
connection point
مرکزاتصال
two phase connection
اتصال یا مدار دو فازه
trunk connection
اتصال مشترکین از طریق ترانک
earth connection
اتصالزمینی
electrical connection
متصلکنندهالکتریکی
overhead connection
اتصالبالایی
chimney connection
دودکشمرتبطکننده
building connection
انشعاب ساختمان
connection plug
دو شاخه
connection terminal
پایانه اتصال
ground connection
اتصال زمین
delta connection
اتصال مثلث
delta connection
سیم پیچ مثلث
delta connection
اتصال دلتا
exhaust connection
اتصال خروجی
hardwired connection
می بجای ورودی و سوکت
haunched connection
اتصال ماهیچهای
internal connection
اتصال داخلی
interrupt a connection
قطع شدن یک اتصال
connection survey
نقشه برداری منطقه ربط
connection of the vaginal
passages anal and افضاء
connection line
خط اتصال
connection fuse
فیوزاتصال
cascade connection
اتصال ابشاری
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cascade connection
تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
cascade connection
خروجی یکی ورودی برای دیگری است
cascade connection
دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
connection box
جعبه اتصال
connection cable
کابل اتصال
connection diagram
دیاگرام اتصال
connection diagram
دیاگرام مداری
connection factor
ضریب انشعاب
connection fuse
ماسوره اتصال دهنده
main connection
اتصال اصلی
mesh connection
اتصال توری
microphone connection
اتصال میکروفن
taylor connection
اتصال تیلور
plug connection
کنتاکت پریز
plug connection
اتصال دوشاخه
series connection
اتصال سری
tandom connection
اتصال ابشاری
series connection
اتصال دنبالهای
series connection
اتصال زنجیری
tandom connection
اتصال دنبال هم
tandem connection
اتصال ابشاری
star connection
اتصال ستاره
star connection
اتصال ستارهای
pipe connection
اتصال لوله
phonograph connection
پریز مخصوص پیکاپ
three phase connection
اتصال سه فازه
telephone connection
اتصال تلفنی
outer connection
پیوند برونی
parallel connection
اتصال موازی
electric connection
اتصال الکتریکی
outer connection
اتصال خارجی
He muddles the water to catch fish .
<proverb>
آب را گل آلود مى کند ماهى بگیرد .
Catch not at the shadow and lase the substance.
<proverb>
به فرع نپرداز که اصل را از دست دهى.
flexible hose connection
رابطانعطافپذیرلوله
three phase bridge connection
اتصال پل سه فازه
connection of loom pieces
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
telephone test connection
اتصال ازمایش تلفن
fits units with ... connection
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
series parallel connection
اتصال سری- موازی
video connection panel
صفحهاتصالبهنمایشگر
double delta connection
اتصال مثلث دوبل
electrical connection panel
صفحهاتصالبهبرق
idle current connection
اتصال جریان بی باری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com