English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
to escape one's memory از خاطر رفتن
Other Matches
escape رهایی
escape خلاصی
escape گریز
escape فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape فرار از خاک
escape گریز فرار
escape ستون
escape گلویی
to escape [with something] گریختن [با چیزی]
to escape [with something] رهایی یافتن [با چیزی]
escape فرار
escape جان بدربردن گریز
escape رهایی جستن خلاصی جستن
escape فرار کردن
in an a to escape he چون خواست بگریزد
he had a near escape جان مفت بدر برد
escape گریختن
escape رستن
escape دررفتن فرارکردن
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character کاراکتر گریز
escape clause شرط گریز
escape charaoter دخشه گریز
to escape by a squeak جان مفت بدر بردن
escape chit اتیکت امان نامه
escape channel مجرای تخلیه اب
escape wheel دندهخلاص
I had a narrow escape. خطر از سرم ( بغل گوشم ) پرید
tail escape نهر تخلیه انتهائی
sediment escape ساختمانهای تخلیه و شستشو
velocity of escape سرعت گریز
narrow escape <idiom> بدون هیچ خطایی فرارکردن
region of escape فراسپهر
negligent escape فرار از زندان بدون اطلاع ورضایت مامور محافظش
escape chit امان نامه
escape clause شرط تعلل
escape code رمز گریز
escape code اسکیپ کد
escape velocity سرعت فرار
escape velocity سرعت گریز
he had the luck to escape بختش یاری کرد که گریخت
to have a narrow escape جان مفت بدربردن
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
escape trunk دهلیز فرار
escape training گریزاموزی
escape mechanism وسیله فرار
escape mechanism طفره وتعلل
escape mechanism تجاهل
escape line مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
escape line خط نجات
escape key کلید انصراف
escape hatch دهلیز فرار دهلیز نجات
escape hatch دریچه فرار
escape convention قرارداد گریز
escape trunk تونل فراراضطراری
to escape with nothing more than/just a fright از دست چیزی فقط با وحشت فرار کردن
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
bridge escape فرار از پل
fire escape پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape پلکان اطمینان
fire escape نردبان نجات
conditioned escape response پاسخ گریز شرطی
launch escape system سیستمفرارلانچ
to escape with life and limb جان مفت بدر بردن
they schemed a mode of escape راه گریزی اندیشیدند
to escape with life and limb سختی رهایی جستن
to escape with life and limb بی اسیب
I made good my escape . موفق به فرار شد
data link escape گریز اتصال دادهای
To block the escape routes. راههای فرار را مسدود کردن
to escape an assassination attempt از قصد آدمکشی گریختن
memory حافظه
memory یاد
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory خاطره
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
immediate memory حافظه فوری
memory یادگار یاد بود
to the memory of به یادبود
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
screw to the memory بذهن سپردن
memory protection حفافت حافظه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory register ثبات حافظه
screen memory خاطره پوشان
scratchpad memory حافظه چرکنویس
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
memory port درگاه حافظه
memory module ماژول حافظه پیمانه حافظه
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
memory mapping نقشه حافظه
secondary memory حافظه ثانویه
memory mapping نگاشت حافظه
memory moard برد حافظه
search memory حافظه جستجو
memory module واحد حافظه
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
rotating memory حافظه چرخشی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
read only memory حافظه فقط خواندنی
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
one level memory حافظه یک سطحی
racial memory حافظه نژادی
optical memory حافظه نوری
programmable memory حافظه برنامه پذیر
photodigital memory خواندن چند بار
real memory حافظه حقیقی
real memory حافظه واقعی
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
remote memory حافظه دور
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory span فراخنای یاد
memory trace رد یاد
passive memory حافظه منفعل
regenerative memory حافظه احیاء کننده
regenerative memory حافظه باز زا
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
memory word کلمه حافظه
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
within living memory تا انجا که مردمان زنده
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
within living memory به یاد دارند
add in memory اضافه کردن به حافظه
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
virtual memory حافظه مجازی
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
to commit to memory ازبرکردن
static memory حافظه ایستا
stack memory حافظه پشتهای
shadow memory شبه حافظه
shadow memory حافظه ثانوی موقت
volatile memory حافظه فرار
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
cache memory بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory حافظه داخلی
interleave memory حافظه جاگذاری
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
cache memory حافظه پنهانی
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
main memory حافظه اصلی
cache memory بخشی در حافظه سریع که چند دستور بعدی که باید توسط پردازنده پردازش شوند را مشخص میکند.
magnetic memory حافظه مغناطیسی
auxiliary memory حافظه کمکی
base memory حافظه پایه
bubble memory حافظه حبابی
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
recent memory حافظه نزدیک
buffer memory حافظه میانیگر
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
in memory of blessedmemory بیاد
cache memory فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
control memory حافظه کنترلی
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
dynamic memory حافظه پویا
shared memory حافظه تسهیم شده
disk memory حافظه دیسک
coordinate memory حافظه مختصاتی
core memory حافظه چنبرهای
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
core memory حافظه هستهای
control memory حافظه کنترل
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
external memory حافظه خارجی
extended memory حافظه تمدیدی
extended memory حافظه توسعه یافته
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
expanded memory حافظه گسترشی
bubble memory مین فرفیت بالا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com