English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (6 milliseconds)
English Persian
to grant a request درخواستی را اعطا کردن
Other Matches
grant بورس تحصیلی یا پژوهشی
grant عطا
grant امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grant دادن بخشیدن
grant اعطا کردن
grant تصدیق کردن
grant مسلم گرفتن
grant موافقت کردن
grant کمک بلاعوض
grant اجازه دادن
grant واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant تصدیق کردن
grant تصویب کردن
grant اعطاء کردن
grant بخشش
grant اهداء
I grant you all that but. . . تمام این حرفها درست ولی ...
grant اجازه دادن
grant کمک دولتی اعانه
grant کمک هزینه تحصیلی
grant رخصت دادن
grant god خداکند
land grant زمین اعطایی دولت
grant a credit اعتباری را اعطا کردن
land grant اعطای اراضی
general grant کمک عمومی
grant probate of a will صحت وصیتنامهای را گواهی کردن
grant aid کمک بلاعوض
general grant کمک دولت مرکزی به مقامات محلی به عنوان مثال کمک به اموزش و پرورش استان
grant aid کمک پیشکش
grant in aid کمک هزینه
grant god خدابکند
grant in aid کمک بلاعوض
I grant you that . I accept what you say . حرف شما را قبول کنم
to grant an application درخواست نامه ای را پذیرفتن
grant in aid اعانه ملی
aid grant کمک هزینهء تحصیلی
grant a period of grace مهلت دادن
grant a period of grace ضرب الاجل تعیین کردن تمهیل
grant a period of grace امهال
at the request of به خواهش [به درخواست]
on request وقتی که درخواست بشود
to g. any one's request درخواست کسیراپذیرفتن
by request بنا بر خواسته [میل]
at my request مطابق با تقاضای من
on request of which [at his request] به درخواست او
request متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
request تقاضا برای چیزی
request تمناکردن
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request درخواست می کنم
request تقاضا کردن درخواست کردن
request درخواست اماد کردن درخواست کردن
request تقاضا
request خواهش
request درخواست
at the request of بخواهش
request تقاضا خواسته
d. of a request عدم قبول خواهش
d. of a request در درخواست
at the request of تقاضای
at the request of برحسب
request خواستار شدن
Thank you for the confirmation of your request! از تایید درخواستتان خیلی متشکرم.
I [O] request [IORQ] درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
My money request to him طلب من از او [مرد]
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
request mast از طریق سلسله مراتب
request mast گزارش از طریق سلسله مراتب
request for quotation تقاضا برای اعلام قیمت
request for quotation استعلام بها
request for proposal تقاضا برای پیشنهاد
request for discharge عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
purchase request درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
letters of request rogatory
i humbly request that خواهش عاجزانه دارم که ...
request signal علامت درخواست
request substitution تقاضای تعویض
request stop ایستگاهیکهدرآناتوبوستنهازمانیمیایستدکهمسافرانخبردهند
work request برگ درخواست انجام کار برگ کار
to request the company of: حضور کسی را خواستن
to request issuance تقاضای صدور کردن
to be in great request زیادمورد احتیاج بودن
to be in great request مورد احتیاج زیاد بودن
supervisor request درخواست نافر
request to send تقاضای ارسال
request time out تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
To swallow ones pride and request someone (to do something). نزد کسی رو انداختن ( تقاضایی کردن )
initial fire request درخواست ابتدایی اتش
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
input [output] request درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
by popular [demand] request درخواست توده پسند
request for price quotation درخواست مظنه قیمت
divorce granted at the a woman's request طلاق خلع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com