English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 58 (6 milliseconds)
English Persian
to intensify one's actions اقدامات خودراسخت
to intensify one's actions کردن
to intensify one's actions برشدت اقدامات خود افزودن
Other Matches
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensify سخت کردن
intensify تشدید کردن
intensify شدیدشدن
intensify تقویت کردن
actions خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد
actions انجام کاری
actions اثر
actions اقدام
actions جنگ
actions شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
actions پیامی که به کاربر نشان داده میشود که اعلام کند یک عمل یا یک ورودی نیاز است
actions لیست امکانات
actions عمل انجام شده
actions که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
actions عمل کاربر مانند انتخاب یک کلید
actions تمام منو زیر نام آن نمایش داده میشود
actions وقتی کاربر نشانه گر را به سوی یک منوی خاص در میله عمل می برد
actions در حقیقت آن منو انتخاب میشود
actions حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
actions کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
actions کنش
actions طرز عمل
actions گزارش وضع
actions اشغال نیروهای جنگی
actions پیکار
actions نبرد
actions تاثیر اثر جنگ
actions اشاره
actions جریان
actions جنبش حرکت
actions جدیت
actions رفتار
actions فعل اقدام
actions عمل
actions کار
actions کردار
actions اقامهء دعوا
actions جریان حقوقی تعقیب
actions بازی
actions اژیرش
actions جنبش
actions عملیات جنگی
actions جنگ عملیات
actions کار اقدام
actions فرمان حاضر به تیر
actions عامل
actions تمرین
actions سهم سهام شرکت
to i.a person for his actions کسیرا ازمسئولیت قانونی دربرابر کرده هایش رهاکردن
preventative actions اعمال بازدارنده
limitation of actions در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
limitation of actions مرور زمان دعاوی
harassing actions عملیات ایذایی
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com