English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English Persian
to limber up a gun carriage پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
Other Matches
limber تمرین نرمش کردن
limber نرم
limber تاشو خم شو
limber مطیع
limber سربزیر
limber خمیده
limber خمیده کردن
limber عراده را به عقب توپ بستن پیش قطار
limber خم کردن تاکردن
to limber up پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کجاست؟
under carriage ارابه فرود
there is a p in the carriage درشکه مسافردارد
through carriage حمل یکسره
to keep a carriage درشکه داشتن
Where is carriage no ...? واگن شماره ... کدام است؟
carriage and four درشکه چهاراسبه
carriage حمل
carriage قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriage بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
carriage نورد
carriage هزینه حمل
carriage نرده
carriage کالسکه
carriage بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage کنترل چاپگر
railroad carriage اطاق کالسکهای راه اهن
railroad carriage واگن باری
land carriage حمل و نقل خشکی
land carriage بار کشی زمینی
horseless carriage درشکه بی اسب
horseless carriage اتومبیل
hackney carriage درشکه کرایهای
gun carriage قنداق توپ
sleeping carriage خوابگاه قطار
slip carriage واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
main carriage حاملاصلی
lace carriage حاملتوری
carriage handle دستگیرهحامل
baby carriage صندلی چرخدار بچه
baby carriage کالسکهی بچه
water carriage حمل از راه اب
top carriage قنداق بالا
carriage return بازگشت نورد
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
sleeping carriage واگن تختخواب دار
smoking carriage واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
ginny carriage واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
dual carriage way شاهراه دو طرفه
carriage forward هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
carriage forward پس کرایه
carriage drive خیابان پارک
carriage costs هزینه حمل و نقل
carriage costs هزینه باربری
carriage control کنترل نورد
carriage forward کرایه در مقصدپرداخت میشود
automatic carriage تعویض خودکار
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
artillery carriage قنداق توپ
carriage paid to ... با هزینه حمل تا ...
carriage of goods حمل و نقل کالا
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carriage return تعویض سطر Return/Enter
crossrial carriage پاگیر تیر عرضی
carriage return سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return سر سطر رفتن
dead carriage کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
carriage payed کرایه حمل پرداخت شده
dead carriage کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
carriage road راه درشکه رو
car railway carriage واگن
carriage control dial کنترلشمارهگیرنورد
carriage control tape نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
carriage control tape نوار کنترل نورد
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage freight paid to ... با هزینه حمل تا ...
soft carriage return خط فاصله خالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com