Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
to mark down an article
بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
Other Matches
article
ماده
article
چیز
article
متاع
article
کالا
article
ماده قانون
article
پیامی در یک گروه خبری
that article is not g.
این کالابدل است
the d. article
حرف تعریف
article
اسباب
article
ماده بند
article
مقاله
article
شیئی
article
تفریح کردن
article
بصورت مواد در اوردن
article
شرط
what is the p of this article
قیمت این کالا چند است
article
فصل
article
مقاله گفتار
article
حرف تعریف
an inspired article
مقاله القاشده
city article
گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه
article had two notes
داشت
definite article
حرفتعریفمعین
article of roup
اموال مورد حراج
article of association
اساسنامه شرکت
indefinite article
حرف نکره
article had two notes
ماده یکم دو تبصره
an inspired article
مقاله رسانده
article of a company
اساسنامه شرکت
offender against this article
متخلفین از این ماده
replealed article
ماده منسوخه
punitive article
موادقانون جزا
punitive article
قوانین جزایی ارتش
i write an article
مقالهای مینویسم
article of faith
اعتقاد و عقیده باطنی
lost article
شیئی گمشده
lost article
لقطه
found article
شیئی گمشده
leading article
سرمقاله
found article
لقطه
leading article
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
I premise that you did read this article.
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article.
من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
compression molded article
بخش پرسی
article of a building by law
ائین نامه ساختمان
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
beside the mark
پرت
below the mark
پایین تر از میزان مقر ر
mark-up
سود توزیع کننده
mark down
کاهش قیمتها
beside the mark
خارج ازموضوع
to mark off
جدا کردن
to mark out one's course
طرحی برای رویه خود ریختن
mark up
سود توزیع کننده کالا
mark down
تنزل قیمت
mark up
افزایش قیمت
mark up
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
mark down
پایین اوردن قیمت
mark off
خط کشیدن
mark of d.
نشان امتیازیا افتخار
mark mark
اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
mark down
کاهش قیمت
mark
توجه کردن
mark
پایه نقطه
mark
داغ
mark
علامت
mark
نشانه کردن حریف
mark
نشان علامت
mark
نشانه
mark
نمره
mark
01امتیاز کامل بولینگ مهارک_ردن ح_ریف
mark
بل گی_ری خوب
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
درجه
mark
مرز
mark
نمره گذاری کردن علامت
mark
علامت گذاری
mark
علامت گذاری کردن
mark
علامت نشانه هدف
mark
اثر
mark
علامت گذاشتن
mark
پایه
mark
حد
mark
هدف
mark
مدرک
mark
ایه
mark
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
mark
بعنوان سیگنال استفاده میکند
mark
قرار دادن نشانه بلاک در ابتدا و انتهای بلاک متن
mark
نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
mark
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
mark
علامت گذاری روی چیزی
mark
نشان
mark-down
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark
مارک
mark
نشان کردن نشان
mark
گواهی
mark
ارزه
space mark
علامت فاصله گذاری
stonemason's mark
علامت سنگتراش
pencil mark
نشان مدادی
plimsol mark
مارک بارگیری
piece mark
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
mother's mark
خال
stonemason's mark
نشان سنگ کار
tape mark
نشان نوار
plate mark
نشان عیار
shoulder mark
نشان سردوشی علایم سردوشی
plimsol mark
علایم بارگیری
repeat mark
خال
plate mark
طرف ودولت روی سیمینه وزرینه گذاشته میشود
mark time
<idiom>
منتظر وقوع چیزی بودن
plate mark
انگ
press mark
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
pock mark
ابله
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea mark
خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
plimsoll mark
خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
ripple mark
شیارسطح چوب
shoulder mark
درجه سردوشی افسران
shoulder mark
درجه روی دوش
shoulder mark
نشان سردوشی
tick mark
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
special mark
علامتمخصوص
lateral mark
علامتکناری
guide mark
نشانهراهنما
Deutsche Mark
واحدپول
centre mark
نقطهمرکزی
black mark
سابقهی بد
word mark
علامت کلمه
word mark
نشان کلمه
tide mark
داغ مد
The would left a mark.
جای زخم باقی ماند
to make one's mark
اسم و رسم به هم زدن
exclamation mark
علامت تعجب
mark time
<idiom>
با ضرب اهنگ پا را تکان دادن
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
You mark my words .
ببین کجاست که بهت می گویم ؟( بگفته ام گوش کن )
Trade mark.
علامت تجارتی
You mark my words.
این خط واینهم نشان
To overstep the mark. To go too far.
از حد معمول گذراندن
we missed our mark
تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
upto the mark
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
to mark good
بهای کالا را در روی ان نوشتن
to mark out a ground
حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
to make one's mark
مشهور شدن نشان بجای امضا گذاشتن
to make one's mark
برجسته شدن
to impress a mark on something
چیزیرانشان کردن
to impress a mark on something
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
to hit a mark
نشانی را زدن
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
to mark good
نشان حاکی از بهادر روی کالا گذاشتن
to mark time
در جا زدن
trade mark
علامت تجارتی
trade mark
علامت بازرگانی
trade mark
علامت تجاری
to miss a mark
خطا کردن
to miss a mark
نشانی را نزدن
bale mark
مشخصات عدل
finger mark
با انگشت چرک کردن
drag mark
محل فشار
dead mark
انداختن تمام میله ها دراخرین بخش مسابقه بولینگ
crop mark
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
check mark
علامت کنترل
check mark
علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
center mark
مرکز سوراخ
calibration mark
علامت کالیبراسیون
block mark
نشان کنده
ear mark
داغ گوش
ear mark
نشان
finger mark
اثر انگشت
file mark
علامت فایل
file mark
نشان پرونده
field mark
نشان میدان
end mark
علامت بی پایان
end mark
نشان خاتمه
end mark
نشان انتها
ear mark
نشان کردن
birth mark
ماه گرفتگی
bench mark
علائمی که در روی انها ارتفاع محل نشان داده شده است
bench mark
نشانه
mark-ups
سود توزیع کننده
mark-downs
قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
strawberry mark
لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
punctuation mark
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
question mark
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark
پرسش نشان
question mark
علامت سوال
quotation mark
علامت نقل قول
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
bench mark
نشان
bench mark
نشانه مبنا
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
accent mark
یکی از علائم تکیه در موسیقی
bench mark
شاخص مبداء
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com