Dictiornary-Farsi | to piece a rope | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
to piece a rope	تیکه سر طناب دادن


Other Matches

rope	طناب
He let go of the rope .	طناب را ول کرد
rope into <idiom>	حقه زدن
on the rope	بهم بسته
rope	طناب کوهنوردی
rope	طناب رینگ بوکس
rope	cordage : syn
rope	رسن
rope	ریسمان
rope	باطناب بستن
rope	بشکل طناب در امدن
rope maker	طناب ساز
edge rope	طناب کناری
elevator rope	طناب بالابر
rope dancing	ریسمان بازی
fibre rope	طناب الیافی
rope dancing	بند بازی
rope dancer	ریسمان باز
rope dancer	بند باز
crane rope	ریسمان جرثقیل
slip rope	مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
boat rope	طناب سینه قایق
bolt rope	طناب کناره
carring rope	طناب حمل و نقل
rope stopper	استاپر
coil of rope	بسته طناب
coir rope	طناب علفی
rope stopper	طناب نگهدار
rope maker	شالنگی
rope collar	بست یقه
rope chaff	وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
mooring rope	طناب مهار
manila rope	الیاف یا طناب مانیلا
manila rope	طناب مانیلی
head rope	طناب شماره یک
head rope	طناب سینه
ridge rope	سیم میانی
hoisting rope	ریسمان بالابر
hoisting rope	طناب بالابر
how long is the rope	درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
guide rope	طناب
right handed rope	طناب راست گرد
ridge rope	bone back :syn
ride rope	بند سایبان کشتی
picking up rope	سیم بویه گیر
pay out the rope	طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
grab rope	طناب اویز
grab rope	طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
guide rope	مهار
hook rope	طناب قلابدار
traction rope	طناب کشش
active rope	طناب اصلی کوهنوردی
skipping rope	جاخالی
rope ladders	نردبان طنابی
rope ladder	نردبان طنابی
to haul at a rope	طنابیراکشیدن
yacht rope	طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
skipping-rope	طنابجهش
lane rope	طناببینخطشناگر
to skip rope	بند بازی کردن
braided rope	طناببافتهشده
wire rope	طناب سیمی
tow rope	طناب یدک کش
to freshen rope	جای طنابی راکه بواسطه خوردن بچیزی ساییده میشودعوض کردن
to cherish a rope	امیدپروردن
twisted rope	پیچطناب
stern rope	طناب شماره شش
stern rope	طناب پاشنه
the strain on a rope	فشاریاکششی که بر طنابی وارد اید
the legth of a rope	درازایا درازی طناب
(at the) end of one's rope <idiom>	آخر خط ،آخر توان
at the end of one's rope <idiom>	به آخرخط رسیدن
to skip rope	از طناب پریدن
upper end of the rope	سر طناب
hawse laid rope	طناب سه لا
The rope severd under the strain .	طناب تحت فشار قطع شد
left handed rope	طناب چپ گرد
hawse laid rope	طناب سه بند
Tie a knot in the rope .	طناب را یک گره بزنید
Give a pull at the rope .	سر طناب را یک قدری بکش
non rotating wire rope	طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
keyth rope system	شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
shroud laid rope	طناب چهارلا
sarrated wire rope	طناب سیمی دندانهای
rope yarn sunday	بعد از فهرروز تعطیل
rope yarn sunday	بعد از فهر ازاد
shroud laid rope	طناب چهاربند
the rope is metres long	طناب دومتر است
steel wire rope	طناب فولادی
cable laid rope	طنابیکه ازسه رشته سه لایی بافته شده باشد
Tie a rope in a firm knot .	طناب را گره محکمی زدن
lang's lay wire rope	طناب سیمی یک سو
man made fibre rope	طناب نایلونی
give someone enough rope and they will hang themself <idiom>	به کسی طناب بدی تا راحت خودش دار بزند
flexible steel wire rope	طناب فولادی خم شو
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه
flexible mild steel wire rope	طناب فولادی نرم
say one's piece <idiom>	آشکارا نظر خودرا گفتن
three piece	سه پارچه
think piece	مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
piece of eight	دلاراسپانیولی
to piece out	دراز
to piece together	بهم پیوستن
to piece out	تیکه تیکه درست کردن
to piece out	کردن
three piece	سه تکه
of a piece with each other	ازسر هم همجنس یکدیگر
three piece	درست شده از سه قسمت
one-piece	لباسیکسره
piece	تکه
piece	قدری
piece	سوار
piece	دانه
piece	جورشدن
piece	ترکیب کردن
piece	یک تکه کردن
piece	نمایشنامه قسمت بخش
piece	قطعه ادبی یاموسیقی
by the piece	ازروی کار کرد
by the piece	بطورمقاطعه
piece	سکه نمونه
piece	عدد
piece	فقره
piece	مهره پارچه
piece	قطعه
piece	وصله کردن
piece	جزء
piece	طغری
piece	قبضه سلاح
piece	طغرا
piece	مهره شطرنج
piece	پاره
piece	کمی
piece	اسلحه گرم
piece	قبضه توپ یا تفنگ
piece	قسمت
piece of cake <idiom>	آسان
ashlar-piece	سنگ بنا
speak one's piece <idiom>	فکر کسی را خواندن
There is one piece missing.	یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست.
one-piece suit	لباسیکسره
to stub a piece	از کنده یاریشه پاک کردن
crotch piece	فاق
corbel piece	قسمتپیشآمده
end-piece	قطعهیانتهایی
middle piece	قطعهمیانی
one-piece coverall	پوششیکتکه
piece worker	پیمانکار
base piece	کف
toe piece	مهرهرویپنجه
toe-piece	قسمتجلویی
museum piece	قدیمی غیرعادی
end piece	انتهایدم
party piece	قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
museum piece	آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
piece worker	مقاطعه کار
piece-worker	مقاطعه کار
time-piece	زمان
a piece of advice	یک راهنمایی
piece-worker	پیمانکار
piece-worker	مقاطعه چی
piece worker	مقاطعه چی
time-piece	ساعت
piece workers	مقاطعه چی ها
piece-workers	مقاطعه چی ها
piece workers	پیمانکار ها
piece-workers	پیمانکار ها
piece workers	مقاطعه کار ها
piece-workers	مقاطعه کار ها
[piece of ] advice	مشورت
[piece of ] advice	آگاهی
wreckage piece	تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
wreckage piece	تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
wreckage piece	تکه اتلاف
set piece	قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
piece of writing	مدرک [سند ] [اصطلاح رسمی]
museum piece	تکه موزه
abutment-piece	تیر کف
altar-piece	پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
chimney-piece	آذین شومینه
[piece of ] advice	نصیحت
[piece of ] advice	پند
[piece of ] advice	اندرز
a piece of information	یک تکه اطلاع
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
dragging-piece	[مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece	[مهار تیر شیروانی نبش]
corbel-piece	بالشتک
facr piece	قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
pinned piece	اچمز
piece work	کار قطعهای
piece parts	قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
piece part	قطعه سرهم و جدا نشدنی
piece part	قطعه یک پارچه
fowling piece	تفنگ ساچمه زنی
piece mark	شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
piece goods	کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
piece deresistance	مثلا تیکه بزرگی از گوشت
pocket piece	سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pole piece	قطبک

to piece a rope

تیکه سر طناب دادن