Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to pound a long
سنگین رفتن
Other Matches
pound
بازداشتگاه بدهکاران وجنایتکاران
pound
ضربت
pound
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound
پوند
pound
بصورت گرد دراوردن
pound
کوبیدن اردکردن
pound
بامشت زدن
pound
واحد وزن
pound
استخر یا حوض اب
pound
اغل حیوانات گمشده وضاله اغل
pound
لیره
pound
واحد مسکوک طلای انگلیسی
to pound the filed
غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
turkey pound
لیره ترک
to pound to pieces
خرد کردن
turkey pound
لیره عثمانی
in for a penny, in for a pound
<idiom>
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
pound cake
کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
pound the pavement
<idiom>
دنبال کار گشتن
pound breach
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
In for a penny, in for a pound.
آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
pound foolish
ولخرج در مبالغ بزرگ
pound foolish
گشادباز
pound force
پوند نیرو
pound net
تور ماهیگیری دهانه باریک
foot pound second system
دستگاه فوت پاوند ثانیه
pound per square inch
پوند بر اینچ مربع
tirtyfive pound weight throw
مسابقه پرتاب چکش
penny wise and pound foolish
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
penny wise and pound foolish
دینار شناس و ریال شناس
An ounce of prevention is better than a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[Benjamin Franklin]
<proverb>
پیشگیری بهتر از درمانه.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
as long as
ازوقتی که
before long
بزودی
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
See you again . So long.
به امید دیدار
as long as
بشرطی که
at long last
اخرالامر
at long last
عاقبت
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as
از زمانیکه
at long last
بالاخره
before long
بهمین زودی
long a go
مدتی پیش
so long as
مادامی که بشرطی که
so long as
تاوقتی که
long course
استخر 05 متر
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a go
همین تازگی ها
not long a go
چندی پیش
not long a
مدتی نگذشته است
not long a
چندوقت پیش
long little
زنده باد
long little
پاینده باد
very long
برد خیلی زیاد
very long
شعاع عمل زیاد
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long a go
مدت زیادی پیش
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long-
طولانی
long
دیر گذشته ازوقت
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long
:اشتیاق داشتن
how long since is it?
چندوقت است
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
:اشتیاق داشتن
long
کشیده
long
مدید
long-
بلند
long
طولانی طویل
long
دراز
long-
مدت زیاد
long-
توپ بلند به اوت
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
مناسب بودن
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
کشیده
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long
توپ بلند به اوت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
مناسب بودن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
بلند
long-
طولانی طویل
long
طولانی
long
مدت زیاد
long-
دراز
long-
مدید
long ton
تن بزرگ
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue
وراجی
long tongue
پر حرفی
long wind
دراز نفسی
long wind
طاقت زیاد دویدن
of long duration
مدید
of long duration
دیرپای
long windedness
روده درازی
night long
از سر شب تا بامداد
long shore
وابسته بدریا کنار
of long continvance
ماندگار
not long ago
اخیرا
not long ago
چندی پیش
of long continvance
دیرپای
long tom
درخت الواراسترالیایی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long shunt
شنت دراز
long sight
دوربینی
long sight
نظر دوررس
long sighted
دوربین
long recoil
عقب نشینی طولانی
long sighted
تیزبین
long sighted
دوراندیش
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
کسیکه درمسابقات
long robe
ردای بلند
long run
بلند مدت
long run
دراز مدت
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore
کرانهای
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long sightedness
دوربینی
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long term
دراز مدت
long term
طویل المدت
long term
بلند مدت
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long thrust
سخمه بلند
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long suffering
سختی کش
long suffering
زحمت کش
long sightedness
دور اندیشی
long siht
دور بینی
long siht
نظردور رس
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering
رنج کش
long suffering
رنجبر
long robe
صورت کشیده
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting
طولانیمدت
long-awaited
زمانانتظار
in the long run
در دراز مدت
long vacation
تعطیلاتتابستانی
long residue
پسماندهتولیدشده
long gallery
اتاق طویل
long gallery
راهرو طویل
long residue
باقیمانده
long peroneal
ماهیچهیبلندخارجساقپا
long-house
مسکن اشتراکی
long palmar
ماهیچهیکفدستیبلند
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
all day long
<idiom>
تمام روز
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
over the long run
<idiom>
درآخر
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long adductor
ماهیچهبلندکشالهران
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com