English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
English Persian
to prospect for gold جستجوی زردر محلی کردن برای جستجوی زر در جایی پی کردن
Other Matches
prospect معدن کاوی کردن
to prospect [for] گشتن [بدنبال]
prospect [of something] امید موفقیت [در چیزی]
in prospect در مد نظر
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
prospect [of something] آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
prospect دور نما چشم انداز
prospect انتظار
prospect پیش بینی جنبه
prospect منظره
prospect امیدانجام چیزی
prospect اکتشاف کردن مساحی
prospect درنما
prospect اینده نگری
prospect چشم انداز
prospect نمود
prospect مشتری احتمالی
in prospect انتظار داشته
prospect of the future دورنمای اینده
prospect of success چشم داشت یا امید کامیابی
the disturbing prospect of genetically modified babies چشم انداز تشویش برانگیز نوزادان تغییریافته ژنتیکی
gold پول
Gold <adv.> <noun> رنگ طلائی
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
gold اندود زرد نخ زری
gold چشم گاومیش
gold دایره مرکزی هدف
gold جامه زری
gold زر
gold طلا
gold سکه زر
gold ثروت رنگ زرد طلایی
gold Au :symb
ingot gold شمش طلا
ingot of gold شمش طلا
gold medal مدال طلا
inlaid with gold زرکوب
gold thread گلابتون زر
gold standards حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
inlaid with gold زرنشان
gold standards سیستم پشتوانه طلا
gold parity برابری طلا
gold parting تصفیه طلا
gold refining تصفیه طلا
gold pool صندوق مشترک طلا
gold refinery واحد تصفیه طلا
gold reserve اندوخته طلا
gold solder لحیم طلا
gold standard واحد طلا
gold standard پایه طلا
gold standard نظام پایه طلا
inlaid with gold طلا کوب
paper gold طلای کاغذی
heart of gold <idiom> شخصیت بخشنده داشتن
All that glitters is not gold . <proverb> هر چیزى که مى درخشد طلا نیست.
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
gold standard نظام پولی طلا
the name of the unit of gold دینار
as good as gold <idiom> مثل یک تکه جواهر
gold washing شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
gold fish ماهی طلایی
gold-rimmed آنچهلبهوقالبطلاداشتهباشد
gold-plated آبطلا دادهشده - طلااندودشده
paper gold منظور حق برداشت مخصوص است
red gold زر
red gold پول
gold dust خاک طلادار
to dig gold زرکندن
to dig gold زردراوردن
white gold الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
gold dust گرد طلا
gold fish ماهی قرمز
fool's gold سولفور اهن
gold beetle سوسک طلایی
gold bug سوسک طلایی
gold cloth زربفت
gold cloth زری
gold contacts اتصالات الکتریکی
gold contacts که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
gold crisis بحران طلا
gold digger جوینده طلا
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
gold beating زرورق سازی
gold beating زرکوبی
gold beater زرورق ساز
fool's gold پیریت
dutch gold زرورق بدل
gold tisane زر بافت
gold tisane زربفت
gold washer خاکشو
gold washer کسیکه خاک زرداررابرای زرجویی میشوید لاوک خاکشویی
gold carats f. زرهیجده عیار
gold amalgam جیوه امیخته بازر
gold bar شمش طلا
gold embroidery زردوزی
gold field ناحیه زرخیز
gold leaf ورقه طلای نازک
gold leaf زرورق نازک
gold foil زرورق کلفت
gold foil ورقه زر
gold flow انتقال طلا
gold flow جریان طلا
gold filled دارای روکش طلا
gold market بازار طلا
gold mining استخراج طلا
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
gold palm نوعی نشان جنگی
gold fever حرص زرجویی
gold or silver گلابتون
gold medals مدال طلا
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
gold leaf electroscope الکتروسکپ با برگههای طلا
gold and silver plant حشیشه القمر
rolled gold bracelet دست بند طلایی [غلتیده ]
gold oak leaf برگ خرما
the streets are paved with gold <idiom> از در و دیوار شهر پول می بارد
gold worked steel فولاد اصلاح شده
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
gold backing system نظام پشتوانه طلا
gold backing system نظام پایه طلا
gold export point قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
international gold standard پایه طلای بین المللی
gold currency system نظام پولی طلا
to alloy gold with copper بارزدن
to alloy gold with copper عیارزدن
to alloy gold with copper امیختن
gold exchange standard پایه ارز طلا
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
gold bullion standard پایه شمش طلا
The gold market is booming . بازار طلااینروزها گرم است
gold import point طلای خالص به فروشنده میدهد
My gold ring is in pawn. انگشتر طلایم درگرو است
gold import point نقطه ورود طلا
gold import point حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
silver inwrought with gold سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
full bodied gold coin سکه طلای تمام عیار
the morning hour has gold in its mouth <proverb> سحرخیز باش تا کامروا باشی
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com