English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (3 milliseconds)
English Persian
to rescue somebody from drowning کسی را از غرق شدن نجات دادن
Other Matches
drowning خیس کردن
drowning غرق کردن
drowning غرق شدن
rescue رهایی دادن
rescue نجات
rescue رهایی
rescue رهانیدن خلاصی
i came to his rescue به فریادش رسیدم
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
rescue basket زنبیل نجات
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
rescue operation عملیات نجات
search and rescue عملیات تجسس و نجات
fire and rescue عملیات نجات و اطفای حریق
fire and rescue نجات و اطفای حریق
rescue dump دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود.
to rescue people from the water مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
helicopter double rescue harness کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com