Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
tooth pitch
گام دندانه
tooth pitch
گام شیار
Other Matches
tooth
دارای دندان کردن
saw tooth
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
tooth
دندانه دار کردن مضرس کردن
tooth
دندان
tooth
دندانه
tooth
نیش
tooth clearance
بازی دندانه
tooth brush
مسواک
tooth billed
دارای منقار مضرس
cheek tooth
خردکننده
cheek tooth
اسیاب کننده
chisel tooth
دندان پیشه
tooth flank
دامنه دندانه
artifici tooth
دندان مصنوعی یا ساختگی یاعملی یا دستی
armature tooth
نیش ارمیچر
tooth form
شکل دندانه
tooth profile
شکل دندانه
tooth gap
شکاف دندانه
tooth gap
فاصله دندانه
tooth pick
خلال دندان دندان کاو
tooth and nail
نومیدانه
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
tooth and nail
با جرات باتهور
tooth and nail
بطور وحشیانه
incisor tooth
وابسته به دندان پیش
permanent tooth
دندان دائمی
peg tooth
دندانه میخی یا تیز
peg tooth
نیش
peg tooth
دندان ناب
helical tooth
دندانه حلزونی
herringbone tooth
دندانه ی جناغی
incisive tooth
دندان پیشین
incisive tooth
دندان پیش ثنیه
jaw tooth
دندان اسیاب
incisor tooth
برنده
foal tooth
نخستین دندان اسب
file tooth
عاج سوهان
dogs tooth
یکجورزنبق
this tooth is very painful
این دندان خیلی درد میکند
sweet tooth
شیرینی دوست
depth of tooth
ارتفاع دندانه
sweet tooth
علاقمند به شیرینی
saw tooth roof
شیروانی واریخته کمرشکن
dog tooth
گچ بری دندان نما
saw tooth roof
بام دندانهای
egg tooth
نوک جوجه ازتخم درنیامده که با ان پوست تخم راشکسته بیرون میاید
false tooth
دندان مصنوعی یاساختگی
molar tooth
دندان اسیاب
pain in tooth
دندان درد
[دندان پزشکی]
tooth pain
دندان درد
[دندان پزشکی]
cheek tooth
دندان آسیاب
back tooth
دندان آسیاب
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
to have a sweet tooth
شیرینی دوست بودن
tooth enamel
مینای دندان
[دندان پزشکی]
[کالبدشناسی]
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
dog-tooth
[گچ بری دندان نما]
To have a tooth fI'lled.
دندان پر کردن
ripper tooth
دندانهشیاربازکن
To have a tooth fI'lled.
دندان پرکردن
There is a hole in my tooth.
دندانم سوراخ شده
bucket tooth
زبانهدندانه
eye tooth
دندان نیش بالا
tooth powder
گرد دندان
tooth plane
رنده دندانه دار
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
milk tooth
دندان شیری
hinge tooth
ندانمفضلی
tooth paste
خمیر دندان
tooth decay
پوسیدگی دندان
[دندان پزشکی]
an eye for an eye a tooth for a tooth
<proverb>
زدی ضربتی ضربتی نوش کن
tooth and nail
<idiom>
خشم آلود وغضبناک
wisdom tooth
دندان عقل
fight tooth and nail
<idiom>
با چنگ و دندان جنگیدن
helical tooth system
سیستم دندانه سازی حلزونی
fight tooth and nail
<idiom>
باچنگ ودندان جنگیدن
fine-tooth comb
ملاحظهدقیقوموشکافانهچیزی
tooth profile error
خطای فرم دندانه
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
internal tooth lock washer
واشرداخلدندانهای
helical tooth bevel gear
چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
external tooth lock washer
قفلواشوندهدندانهای
to pitch into
زور اوردن به حمله کردن
pitch in
<idiom>
به چیزی پول یا کمک دادن
pitch upon
انتخاب کردن
pitch into
به خوراک حمله کردن
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
pitch in
شروع به خوردن غذاکردن
pitch in
با سعی و جدیت شروع بکارکردن
pitch
زمین بازی
to pitch in
جدادست بکارشدن
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch
گام
pitch
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch
شیب
pitch
میل
pitch
زفت
pitch
تفاله قطران
pitch
طول طناب کوهنوردی
pitch
گام سیم پیچی
pitch
قیر اندودکردن
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
نواک
pitch
قطران
pitch
ته مانده تقطیر
pitch
چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch
چادرزدن
pitch
زیروبمی صدا
pitch
دانگ صدا
pitch
جای شیب پلکان
pitch
سرازیری
pitch
اوج پرواز اوج
pitch
استقرار
pitch
ضربت باچوگان نصب
pitch
پرتاب
pitch
قیر
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch
استوارکردن
pitch
تن صدا
pitch
خیمه زدن
pitch
زیر و بمی
pitch
پرتاب کردن
pitch
درجه
pitch
توپ را زدن
pitch
خیمه زدن برپاکردن
pitch
نصب کردن
pitch-black
خیلی سیاه
pitch-and-toss
شیر یا خط
pitch black
قیرگون
back pitch
گام خور پیچک
pitch black
خیلی سیاه
absolute pitch
زیر و بمی مطلق
pitch-black
قیرگون
To pitch a tent.
چادر زدن
track pitch
فاصله شیار
track pitch
گام شیار درجه شیار
fever pitch
فوقالعادههیجانانگیز
pitch wheel
چرخکوککردن
pitch a tent
<idiom>
چادرزدن
pitch a yarn
قصه گفتن
perfect pitch
رجوع شود به pitch absolute
winding pitch
گام سیم پیچی
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
grid pitch
گام شبکه
pitch control
کنترل سیستم مرکب درهلیکوپتر
pitch curves
تلاقی سطوح طرفین دندانه
pitch dark
تاریک
pitch dark
قیرگون
pitch dark
سیاه
pitch diameter
قطر گام
pitch diameter
قطر جناح
pitch diameter
قطر پهلو
feathering pitch
گام فدر
feed pitch
گام پیش بری
effective pitch
گام موثر
pitch line
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
pitch macadam
سنگریزه قیر
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
pitch control
کنترل گام ملخ
mineral pitch
اسفالت
mineral pitch
قیر معدنی
nominal pitch
گام اسمی
geometric pitch
گام هندسی
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
full pitch
گام پر
fractional pitch
گام کسری
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pitch and toss
نوعی بازی شیر یاخط
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
pitch cap
کلاه زفت
pitch circle
دایره گام
pitch coal
ذغال سنگ قیری
pitch of arch
خیز قوس
pitch of arch
خیز طاق
pitch of poles
گام قطبها
standard pitch
گام استاندارد
diameter pitch
قطر گام
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
theoretical pitch
گام تئوریک
cyclic pitch
گام دورانی
to pitch on one's head
از سر پرت شدن
coil pitch
گام پیچک
to queer the pitch for any one
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
character pitch
type elite
character pitch
pica
diametral pitch
گام قطری
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
pitch of spiral
پای پیچ
pitch pine
کاج قیری
pitch pine
شجرالقطران
pitch resin
لبان شامی
pitch setting
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
pitch speed
حاصل ضرب گام هندسی متوسط و تعداد دوران درواحد زمان
rivet pitch
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
dot pitch
درجه نقطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com