English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
total revenue function تابع درامد کل
Other Matches
total revenue قیمت کل فروش یک کالا
total revenue درامد کل
total revenue curve منحنی درامد کل
revenue function تابع درامد
marginal revenue function تابع درامد نهائی
total function تابع کامل
total utility function تابع مطلوبیت کل
total cost function تابع هزینه کل
revenue عایدی
revenue منافع
revenue بازده
revenue درامد
revenue عایدات
revenue درامد سود سهام
average revenue قیمت عادی
average revenue قیمتی که خریدارمی پردازد
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
unearned revenue درامد نامکتسب
average revenue درامد متوسط
Inland Revenue درامد داخلی
internal revenue درامد داخلی
margin revenue سهم درامد از فروش
unearned revenue درامد باداورده
municipal revenue درامد شهرداری
net revenue درامد خالص
non tax revenue درامد غیر مالیاتی
marginal revenue درامد نهائی
incremental revenue درامد نهائی
revenue collector تحصیلدارمالیاتی
revenue collector تحصیلدار پاکار
revenue farmer اجاره کار
revenue farmer کسی که در زمین استیجاری کشت میکند
gross revenue درامد فروش ناخالص دریافتی ناخالص
revenue sharing سهیم در درامد
revenue sources منابع درامد
tax revenue درامد مالیاتی
revenue operation عملکرد
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
net tax revenue مالیات منهای پرداختهای انتقالی
average revenue product درامد متوسط محصول
marginal revenue curve منحنی درامد نهائی
net tax revenue خالص درامد مالیاتی
marginal revenue product درامد محصول نهائی
total جامع
to total something up چیزی را جمع کردن [سرجمع کردن] [جمع زدن] [ریاضی]
total کل [حاصل جمع]
total جمع زدن
total کامل
total کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total کلی تام
total مقدار
total کلی
total مطلق
total مجموع
total کل
total جمع
total جمله سرجمع
total حاصل جمع
total جمع کردن
total تام
total سرجمع کردن
total جمع کل کامل
control total جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی
total excluder حاجب حرمانی
total efficiency راندمان کل
total eclipse خسوف یا کسوف کلی
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
total lift برای کل
total force نیروی کل
total freeboard عمق ازاد
check total برنامهای که صحت داده را بررسی میکند
total income درامد کل
total drag پسای کل
total differntial دیفرانسیل کل
total differential تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
total heat انتالپی
total heat محتوای گرمایی
hash total جمع کل درهم
the students total 00 شماره شاگردابه 004تن بالغ میشود
the total number شماره کل
the total population همه جمعیت
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
total charge بارگذاری کامل
total conductivity هدایت کل
total conductivity رسانایی کل
total cost هزینه کل
total current جریان کل
total curvature انحناء کل
total deduction جمع کسورات
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
total demand تقاضای کل
total differential دیفرانسیل کل
total system سیستم کامل
total resistance مقاومت کل
total porosity تخلخل کامل
total utility مطلوبیت کل
total supply عرضه کل
total pressure فشار کل
total output تولید کل
total product محصول کل
total temperature دمای کل
total product تولید کل
total radiation تابش کل
total radiation تشعشع کل
total costs هزینه کلی
total mobilization بسیج کامل نیروها
sum total مجموع
total score نمره کامل
sum total سرجمع
sum total جمع کل
total exports جمع کل صادرات
total losses زیان کل
total loss تلفات کل
batch total جمع کل دسته
total loss نابود شدن یا مسلوب المنفعه شدن کلی مال بیمه شده خسارت کلی
total costs هزینه کامل
total loss خسارت کلی
the total population همه مردم
total weight وزن کل
total war جنگ همه جانبه
total load بار کل
total voltage ولتاژ کل
total losses کل تلفات ابی
total porosity تخلخل کل
total discharge تخلیه الکتریکی عمیق [در باتری]
total search result مجموع نتیجه جستجو
total suction head ارتفاع کل مکشی
total variable cost هزینه متغیر کل
total tax load کل بار مالیات
total heat of solution گرمای کل انحلال
total stopping distance طول ایست کامل
total test variance پراکنش کل ازمون
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
total labor force کل نیروی کار
total energy equation بقای انرژی کل
total exclusion from inheritance حجب حرمانی
total exclusion from inheritance حجب از کل
total factor productivity بازدهی کل عوامل
total factor productivity تفاوت بین رشد داده ها و ستاده ها
constructive total loss تخمین خسارت کل وارده
average total cost هزینه متوسط کل
total fixed cost کل هزینه ثابت
constructive total loss خسارت کلی
total electrode capacitance فرفیت کلی الکترد
total reflux head سر تقطیر برگشت کامل
total binding energy انرژی بستگی کل
constructive total loss صدمه کلی خسارت بنیانی
actual total loss کل زیان وارده
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
total cost curve منحنی هزینه کل
total consumption burner مشعل تمام مصرف کن
total color blindness رنگ کوری کامل
density of the total electromagnetic ene چگالی انرژی الکترومغناطیسی
total gross floor area سطح بنا با گسترده ساختمان
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
function تابع [ریاضی]
OR function تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
neither nor function تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
zero of a function ریشه تابع [ریاضی]
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
zero of a function صفر یک تابع [ریاضی]
function وفیفه عمل کردن
OR function پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
NOT function معادل تابع NAND
to function as something به کار رفتن به عنوان چیزی
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOR function = تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
NOT function تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
function کارایی
function لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function نقش
function عمل
function ایین رسمی
function وفیفه داشتن
function عمل کردن کارکردن
function ایفاء
function ماموریت عمل
function مقام
function فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
function مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
function دستورالعمل
function فعالیت
function خاصیت وجودی
function کار کردن
function طرزکار تابع
function کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function پیشه
function کارویژه
even function تابع زوج
function کارکرد
function وفیفه
function تابع
function کار
function انجام عمل به درستی
function مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com