Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
traffic post	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
Other Matches
traffic	نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic	داده پیام دریافتی
traffic	مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic	امد و شد حمل و نقل
traffic	تجارت هدایت شده
traffic	انتقال دریانوردی
traffic	تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic	اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
through traffic	عبور یکسره
through traffic	امد و رفت ترانزیتی
through traffic	ترافیک ترانزیتی
through traffic	شد امد ترانزیتی
one-way traffic	عبوریکطرفه
two-way traffic	محلعبوردوطرفه
traffic	نقل
traffic	گذشتن
traffic	حرکت سیر
traffic	امد و رفت
traffic	تردد کردن
traffic	امد وشدکردن
traffic	مخابره
traffic	کالا
traffic	شد وامد
traffic	امد وشد رفت وامد
traffic	عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic	عبور و مرور
traffic	رفت و امد
traffic	مبادله کالا
traffic	تجارت
traffic	تجمع مدافعان
traffic	تجارت غیرقانونی
traffic	رفت و امد وسایل نقلیه
traffic	امد و شد
traffic	ترافیک
traffic	داد وستدارتباط کسب
traffic peak	حداکثر عبور و مرور
traffic peak	تیزه شد امد
traffic intensity	شدت عبور و مرور
airfield traffic	عبورو مرور در فرودگاه
airfield traffic	عبور و مرور فرودگاه
traffic release	ساعت عبور ازاد خودروها
traffic paint	خط کشی راه
traffic lane	خط شد امد
density of traffic	تراکم رفت و امد
traffic flow	کشش عبور ومرور
container traffic	تراکم حمل و نقل کانتینرها
traffic induit	ترافیک القایی
traffic induit	شد امد القایی
bus traffic	رفت و امد اتوبوسها
bus traffic	عبور و مرور اتوبوسها
traffic island	بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic lane	مسیر عبور و مرور
traffic sign	تابلو علایم
traffic sign	لوحه نشانه گذاری
traffic stud	سنگ راه
traffic stud	گلمیخ چهارگوش
traffic volume	حجم امد و شد
traffic volume	بار شد و امد
transit traffic	عبور ترانزیتی
traffic circle	دایرهی یک طرفه
traffic circles	دایرهی یک طرفه
merging traffic	ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic stream	جریان رفت و امد
traffic light	چراغ راهنمایی
traffic sign	تابلو نشانه گذاری
traffic sign	علامت عبور و مرور
traffic signal	علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal	چراغ راهنمایی
traffic signal	نشانه روشن
traffic stream	جریان امد و شد
traffic lights	چراغ راهنمایی
traffic lanes	خطترافیک
induced traffic	ترافیک القایی
generated traffic	شد امد ایجادی
road traffic	امد وشد خیابان
telecommunication traffic	ترافیک ارتباطات
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
telephone traffic	ترافیک تلفنی
freight traffic	رفت و امد بار
local traffic	رفت و امد محلی
tidal traffic	امد و شد ناقرینه
road traffic	ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic	رفت و امد خیابان
railway traffic	عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
inbound traffic	مسیر خارج از کشور
inbound traffic	مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
motor traffic	رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic	رفت و امداتومبیلها
gyratory traffic	شد امدچرخشی
gyratory traffic	امد و شد چرخنده
public traffic	رفت و امد همگانی
railway traffic	امد و شد راه اهن
tidal traffic	شد امدنابرابر
traffic control	کنترل عبور و مرور
traffic density	تراکم امد و شد
traffic density	فشار امد وشد
eligible traffic	حد عبورمجاز مسیرها
eligible traffic	عبور و مرور مجاز
traffic density	سنگینی شد امد
traffic density	پرپشتی شد امد
traffic flow	کشش ترافیک
density of traffic	پر پشتی امد و شد
traffic density	شدت عبور و مرور
traffic density	تراکم عبور و مرور
traffic density	تکاشف عبور و مرور
traffic control	کنترل ترافیک
traffic control	کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic court	دادگاه تخلفات رانندگی
traffic court	دادگاه عبور و مرور
traffic court	دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic cut	تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic cut	گره شد امد
density of traffic	تراکم ترافیک
to open something to [the] traffic	چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
The traffic is heavy.	ترافیک سنگین است.
There is heavy traffic.	ترافیک سنگین است.
emerging traffic	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
turning traffic	ترافیک پیچ دار
street traffic	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
to regulate the traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
traffic congestion	راهبندان سنگین
street traffic	ترافیک [جاده]
to direct traffic through	ترافیک را از طریق...هدایت کردن
moving traffic	ترافیک در حال حرکت
traffic lane	یک خط جاده برای یک مسیر
incoming traffic	جاده وسایل که می آیند
stop-and-go traffic	ترافیک سپر به سپر
traffic designer	نقشه کش رفت و امد
dense traffic	ترافیک سنگین
air traffic	رفت و آمد هواپیمایی
heavy traffic	ترافیک سنگین
to be closed to [all] traffic	برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
outgoing traffic	جاده به راستای بیرونی
traffic jam	ترافیکوراهبندانسنگین
traffic warden	فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
Is there a road with little traffic?	آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic on public roads	ترافیک [جاده]
telephone traffic recorder	ثبات ترافیک
traffic on public roads	رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
road traffic offences	جرائم راهنمایی و رانندگی
high speed traffic	ترافیک سریع
piggy back traffic	حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
goods traffic [British E]	رفت و آمد بار
goods traffic [British E]	حمل و نقل بار
daylight traffic line	خط منع ایاب ذهاب روزانه
high speed traffic	رفت و امدسریع
high speed traffic	امد شد سریع
rush-hour traffic	ساعت شلوغی ترافیک
rush-hour traffic	وقت شلوغ رفت و آمد
to block [hold up] (the) traffic	جلوی رفت و آمد را گرفتن
to obstruct [tie up] (the) traffic	مانع ترافیک شدن
to obstruct [tie up] (the) traffic	رفت و آمد را سد کردن
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
continuous traffic line	خط پر امد و شد
broken traffic line	خط گسسته برای امد و شد
broken traffic line	خط چین برای امد و شد
airport traffic area	منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
air traffic section	قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
air-traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
domestic air traffic	خطوط هوایی داخلی
domestic air traffic	رفت وامد هواپیماهای داخلی
commercial road traffic	ترافیک جاده تجاری
traffic signals ahead	چراغراهنمایپیشرواست
to regulate the flow of traffic	[جریان] ترافیک را کنترل کرن
a low-traffic road	خیابان کم رفت و آمد
to bring traffic to a standstill	ترافیک را متوقف کردن
to block [hold up] (the) traffic	ترافیک را نگه داشتن
domestic intercity freight traffic	حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
Turn left at the traffic lights.	از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
single lane [file] traffic	ترافیک تک خطی
in the case of traffic jam [congestion]	هنگام راهبندان سنگین
average daily traffic [ADT]	متوسط ترافیک روزانه
air traffic control clearance	اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
air traffic regulation and identificatio	سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
to shift freight traffic from road to rail	حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
air traffic control radar system	راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
to divert [British E] / detour [American E] [the] traffic	منحرف کردن ترافیک
post-	پادگان قرارگاه
post-	محل ماموریت موضع
post-	صندوق پست تعجیل
post-	گماردن نگهبان قرار دادن
post-	مربوط به پست
post-	چوب تقویت
post-	جرز
post-	تیرعمودی
post-	پایگاه
post-	عجله
post-	ارسال سریع پست کردن
post-	تیر تلفن وغیره تیردگل کشتی وامثال ان
post-	پست نظامی
post-	پاسگاه
post-	مقام مسئولیت
post-	شغل
post-	اگهی کردن اعلان کردن
post-	بدیوار زدن
post-	تیر
post-	دیرک ستون

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com