Dictiornary-Farsi | train journey from ... over ... to ... | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 155 (8 milliseconds)

English	Persian
train journey from ... over ... to ...	مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...


Other Matches

to go on a journey	سفر کردن
journey	سفرکردن
journey	سیاحت
journey	مسافرت
journey	سفر
journey man	کارگر مزدور
journey work	مزدوری
journey man	شاگرد یا کارگر روزمزد
To set out on a journey.	آهنگ سفر کردن
We have a long journey before us .	مسافرت طولانی در پیش داریم
journey work	شاگردی
start on the journey	عازم سفر شدن
provision for a journey	زاد
the incidents of a journey	رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
provision for a journey	توشه سفر
to start on a journey	عازم سفری شدن
provision for a journey	توشه راه
pleasant journey !	سفر به خیر !
to make a journey	سفر کردن
to start on a journey	رهسپارسفر شدن
Get ready for the journey(trip)	برای مسافرت حاضر شو
to set out on [start on] a journey	رهسپار سفری شدن
Make a journey round the world.	بدور دنیا سفر کردن
train	قطار
train	یک رشته موج
train	فریب اغفال
Does this train go to ... ?	آیا این قطار به ... میرود؟
train	سلسله
train	دنباله
train	نشانه رفتن
train	کاراموزی کردن
train	بنه یکان
train	عقبه یکان
train	ترن
train	مسیرجریان کار
train	ورزش کردن
train	فرهیختن
train	پروردن ورزیدن
train	دم
train	ازار
train	رشته سلسله
train	متلزمین
train	نظم ترتیب
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	حیله
train	تله
train	تربیت کردن
train	کاروان
train	بنه دریایی
train	اموزش دادن
train	تعلیم دادن
train	اماده کردن اسب
train	تمرین
train	بنه اماد
train	رشته
train	پیش قطار
underground train	ترنزیرزمینی
toilet-train	آموزشدادنبهبچهبرایکنترلادرارومدفوع
I'd like a train timetable.	من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
intercity train	قطار بین شهری
a thorugh train	قطار بدون توقف
When is the next train to Oxford?	چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
There is a train to London at 8.	یک قطار برای شهر اختر در ساعت 8 هست؟
When is the last train to Oxford?	چه وقت آخرین قطار به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
intercity train	قطار بین شهری با توقف
Is this the train to Liverpool?	آیا این قطار شهر لیورپول است؟
Is there a train to the airport?	آیا برای فرودگاه قطار هست؟
When wI'll the train arrive ?	چه وقت قطار می آید ؟
The train came in on time .	قطار به موقع رسید ( سروقت )
gravy train <idiom>
When does the train arrive?	قطار کی می رسد؟
train [teach]	یاد دادن
train [teach]	اموزاندن
train [teach]	درس دادن
train [teach]	تدریس کردن
train driver	راننده قطار
train [teach]	آموزش دادن
train [teach]	تربیت کردن
boat train	[خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
train ride	گردش با قطار
train [teach]	تعلیم دادن
gravy train	منبع درامد بدون زحمت
igniter train	مدار اتش
igniter train	مدار مشتعل کننده
igniter train	مجموعه چاشنی
impluse train	توالی ایمپولز
impluse train	پالس
limited train	قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train	قطارمحدود
omnibus train	قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد
parliamentary train	قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
powder train	فتیله باروتی
powder train	مدار خرج مدار باروت
pulse train	قطار تپشها
pulse train	سلسله تپش ها
i lost the train	به قطار نرسیدم
i lost the train	قطار را از دست دادم
express train	قطارویژه تندرو
gravy train	منبع در امد نامشروع
goods train	قطار باربری
goods train	قطار حمل کالا
battering train	توپخانه محاصره
blooming train	مسافت نورد
breaking down train	راه اولیه
burning train	مسیر اشتعال
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
cogging train	مسیر اولیه
electric train	قطار برقی
electric train	ترن برقی
explosive train	فتیله انفجاری
explosive train	مدار انفجار مسیر انفجار
train headway	فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
unit train	بنه یکان
boat train	ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
wave train	قطار موج
train oil	روغن بالن
freight train	قطار باری
train oil	روغن نهنگ
train of waves	قطار موج
train path	اجازه عبور ترن روی یک خط
train priter	چاپگر سلسلهای
commuter train	قطارمسافربری
train station	ایستگاهقطار
unit train	بنه اماد یکان
train of thought	رشته افکار
power train	آموزشقدرت
train priter	چاپگرقطاری
passenger train	قطارمسافربری
accomodation train	راه آهنی که در ایستگاه های مختلف توقف میکند
She interrupted the train of my thoughts.	رشته افکارم را پاره کرد
cogging mill train	مسیر دستگاه نورد شمش
The train was 10 minutes late.	قطار 10 دقیقه دیر رسید
Luchily for me the train was late.	خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
The train ran off the rails.	قطار از خط خارج شد
Is there train running on time?	آیا قطاری که به موقع رفت و برگشت کند دارید؟
train operator [American E]	راننده قطار
troop train ration	جیره بین راه
troop train ration	جیره طبخی بین راه
How long does the train stop here?	چه مدت قطار اینجا توقف دارد؟
train lighting battery	باتری روشنایی ترن
the train runs without a stop	میرود
the train runs without a stop	قطار بدون ایست
Is this the right platform for the train to London?	آیا این سکوی قطار لندن است؟
Your train will leave from platform 8.	قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
Is the train from Leeds late?	آیا قطار شهر لیدز تاخیر دارد؟
When does the train [bus] to ... depart?	قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
Does the train stop in London?	آیا قطار در لندن توقف دارد؟
Change at London and get a local train.	در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
What platform does the train from York arrive at?	قطار یورک در کدام سکو توقف می کند؟
What platform does the train to York leave from?	قطار یورک از کدام سکو حرکت می کند؟
What time does the train arrive in London?	چه وقت قطار به لندن می رسد؟
Drop me off in front of the train station!	من را جلوی ایستگاه راه آهن پیاده کنید!
We rushed ( hurried ) back to the train station.	با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time.	شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.

train journey from ... over ... to ...

مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...