English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
transfer license plate [American E] پلاک انتقال
Other Matches
license plate پلاک
license plate نمرهی اتومبیل
transfer number plate [British E] پلاک انتقال
license اجازه
license مجوز
license جواز
license پروانه جواز
license جواز شغل
license اجازه رفتن دادن
license پروانه دادن مرخص کردن
license پروانه
license تصدیق
license گواهی نامه
license اجازه نامه
site license مجوز درون سازمانی
software license مجوز نرم افزار
software license امتیاز نرم افزار
license contract قرارداد اجازه استفاده
license plates نمرهی اتومبیل
to license a play اجازه نمایش داستانی را دادن
license plates پلاک
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
open general license اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
to pass your driver's license test at the first attempt آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
transfer تغییر سمت دادن لوله
transfer واگذار کردن نقل کردن انتقال
transfer واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfer انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer پهلو- رفت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer واگذاری نقل
transfer سند انتقال یا واگذاری
transfer واگذاری
transfer تغییر دستورات یا کنترل
transfer کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر
transfer تغییر دستور یا کنترل
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transfer زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود
transfer زمان انتقال داده بین وسایل یا محل ها
transfer دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند
transfer سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer احاله
transfer حواله
transfer of cause احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
transfer سند انتقال انتقالی
transfer بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
k , transfer ضریب کای برد
k , transfer ضریب تصحیح برد توپ
transfer ورابری
transfer ورابردن
transfer انتقال دادن
transfer نقل
transfer واگذار کردن
transfer واگذاری تحویل
transfer انتقال
transfer منتقل کردن
transfer address ادرس انتقال
heat transfer انتقال حرارت
transfer functions توابع انتقالی
third person of a transfer محال علیه
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
conditional transfer انتقال شرطی
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
transfer case جعبه انتقال نیرو
transfer case دیفرانسیل
transfer check مقابله
transfer check انتقال
transfer earnings درامدهای انتقالی
transfer equipment تجهیزات
transfer function تابع انتقال
deed of transfer سند انتقال
technology transfer انتقال تکنولوژی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
positive transfer انتقال مثبت
block transfer انتقال کندهای
block transfer انتقال بلوک
transfer characteristic مشخصه متقابل
heat transfer انتقال گرما
data transfer انتقال داده ها
file transfer انتقال فایل
telegraphic transfer انتقال تلگرافی
power transfer انتقال انرژی
energy transfer انتقال انرژی
collect transfer بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف
deed of transfer انتقال نامه
negative transfer انتقال منفی
credit transfer انتقال اعتبار
transfer reaction واکنش انتقالی
transfer rate نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer rate نرخ انتقال
transfer processing امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
transfer payments پرداختهای انتقالی
transfer payment پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transfer orbit مدار انتقال
transfer resistor ترانزیستور
transfer station محل انتقال افراد
transfer station محل اعزام افراد
credit transfer پرداخت ازطریق انتقال
transfer port دریچهانتقال
transfer canal کانالانتقال
unconditional transfer انتقال غیر شرطی
transfer time مدت انتقال
transfer time زمان انتقال
transfer table میز انتقال
transfer switch کلید انتقال
transfer operation عمل انتقال
transfer income درامد انتقالی
transfer medium رسانه انتقال
transfer machine دستگاه انتقال
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
transfer line خط انتقال
transfer limit حدود تصحیحات انتقال تیر
transfer limit حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
transfer ladle کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer ladle پاتیل انتقال
transfer interpreter مفسر انتقال
transfer instruction دستور العمل انتقال
transfer mold قالب گیری انتقالی
transfer of learning انتقال یادگیری
transfer of obligation حواله مدنی
transfer of portfolio انتقال موجودی اوراق بهادار
transfer of technology انتقال تکنولوژی
transfer scale پایهانتقال
transfer of capital انتقال سرمایه
transfer of training انتقال اموزش
transfer molding قالب ریزی انتقالی
transfer molding ریخته گری انتقالی
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
data transfer operations عملیات انتقال داده
data transfer rate سرعت انتقال داده ها
data transfer rate نرخ ارسال داده
data transfer rate میزان انتقال داده
data transfer rate میزان ارسال داده
fuel transfer pipe لولهانتقالسوخت
electron transfer mechanism مکانیسم انتقال الکترون
heat transfer coefficient ضریب انتقال گرما
image transfer constant ثابت انتقال تصویر
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
file transfer utility برنامه کمکی انتقال فایل
materials transfer notes برگه انتقال مواد
materials transfer notes دستورانتقال مواد
electronic transfer of data انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic funds transfer انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
electronic fund transfer ارسال الکترونیکی دارائی
file transfer protocol پروتکل انتقال فایل
current transfer ratio نسبت انتقال جریان
charge transfer compounds ترکیبات انتقال بار
courier transfer officer افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
courier transfer officer افسر مسئول پیک
courier transfer station مرکزارسال پیک ارتشی
bit transfer rate نرخ ارسال بیت
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
plate متورق کردن
plate لوحه
plate ورقه اهن
plate پلیت
plate ورقه
plate نعل اسب
x plate صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
plate ورقه تنکه
plate زره
plate صفحه اند
plate اب دادن
plate زره پوش کردن
plate روپوش دادن
plate اندودن
plate پلاکهای توضیحات دستگاهها
plate :بشقاب
plate صفحه فلزی ورقه
plate صفحه
plate قاب
plate پلاک
plate لوح
plate لوحه روکش
a plate یک بشقاب
Could we have a plate please? ممکن است لطفا یک بشقاب برایمان بیاورید؟
plate بقدر یک بشقاب
plate شیشه
L-plate تحتتعلیم
plate تسمه
plate کلیشه
plate روکش کردن
plate : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate saturation اشباع اند
active plate صفحه موثر
hot-plate چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
plate supply تغذیه صفحه
hot-plate صفحه داغ
hot-plate اجاق برقی
plate current جریان صفحه اند
angle plate صفحه زاویه دار
accumulator plate صفحه اکومولاتور
anchor plate سپر
anchorage plate صفحه مهاری
plate voltage ولتاژ اندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com