English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 62 (6 milliseconds)
English Persian
transshipment activity سیستم حمل و نقل سطح مملکتی سازمان حمل و نقل در سطح وزارت دفاع
Other Matches
transshipment انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
activity رکورد فعالیتهای انجام شده
activity تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity کارها یا وفایفی که روی یک کامپیوتر انجام می شوند
activity فعال یا مشغول بودن
self activity فعالیت خود بخود
activity بخش
activity قسمت یکان
activity کنش وری
activity فعالیت
activity کار چابکی
activity زنده دلی
activity اکتیوایی
activity سازمان
activity ماموریت عمل
activity کار
activity وفیفه
critical activity فعالیت بحرانی
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
class ii activity فعالیت امادی طبقه 2
class i activity اجرای اماد طبقه 1
class i activity فعالیت امادی طبقه 1
business activity فعالیت بازرگانی
low activity فعالیت پایین
major activity شعبه اصلی
major activity قسمت عمده فعالیت عمده
naval activity یکان دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
optical activity فعالیت نوری
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
radio activity خاصیت جسمی که از خودپرتو مجهول بیرون دهد
random activity فعالیت تصادفی
collection activity عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
auxiliary activity فعالیت فرعی
aman of activity مردکاری
activity of soil فعالیت خاک
activity analysis تحلیل فعالیت
activity light چراغ فعالیت
activity time مدت زمانی که شروع و ختم هرفعالیت در یک شبکه اجرائی مشخص میکند
activity drive سائق فعالیت
activity designator شاخص فعالیت یکان یا قسمت
activity cycle چرخه فعالیت
activity coefficient ضریب فعالیت
activity chart نمودار فعالیت
activity catharsis پالایش عملی
activity sampling نمونه گیری از فعالیت
aman of activity مردجدی
activity quotient بهر فعالیت
activity rate نرخ فعالیت
activity ratio نسبت فعالیت
activity wheel گردونه فعالیت
activity time زمان هر فعالیت
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
force activity designator شماره ترتیب فعالیت یکان
file activity ratio نسبت فعالیت پرونده
gross motor activity فعالیت حرکت عمده
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com