English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 64 (5 milliseconds)
English Persian
trunk calls مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk calls اتصال تلفنی بین دومشترک
Other Matches
frequency of calls تراکم ترافیک
toll calls مخابره تلفنی خارج شهری
alarm calls فریادهای هشدار
distress calls فریادهای درماندگی
frequency of calls تراکم مکالمه
police calls استمداد پلیس
service calls شیپور خدمت
service calls شیپور جمع عمومی
roll-calls حاضر و غایب کردن
calls indicator نمایشدهندهزنگتلفن
curtain calls بازگشت هنرپیشگان به صحنه
curtain calls کف زدن حضار
animal distress calls فریادهای درماندگی حیوان
the pot calls the kettle black دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
He who pays the piper calls the tune . بی مایه فطیر است
trunk سیم اصلی
trunk بشکه صندوق
trunk باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
trunk الوار کنده چوب
trunk کانال هواکش ناو
trunk تنه
trunk بدنه
trunk کنده درخت
trunk خرطوم بینی انسان
trunk چمدان بزرگ صندوق
trunk بدنه ستون
trunk شاه سیم
trunk مادر سیم
trunk مدار ترانک
trunk تنه لاشه
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
trunk خط اصلی
trunk بالاتنه
trunk call مکالمه مشترکین از طریق ترانک
trunk wood چوب تنه درخت
trunk roads راه پر امدو شد
trunk roads راه پر رفت و امد
coeliac trunk بدنهوابستهبهجوفشکم
pulmonary trunk مخزنپالمناری
wind trunk خرطوم باد
tree trunk ساقهاصلیدرخت
trunk road راه پر امدو شد
trunk road راه پر رفت و امد
trunk [American E] صندوق چمدان [خودرو]
trunk line رابط ترانک
trunk circuit شاه مدار
trunk cable کابل ترانک
trunk cable کابل ارتباطی
trunk call اتصال تلفنی بین دومشترک
escape trunk تونل فراراضطراری
trunk circuit معبر مشترک
trunk connection اتصال مشترکین از طریق ترانک
trunk drawers زیر شلواری کوتاه
trunk exchange مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
escape trunk دهلیز فرار
trunk line خط تلفنی
trunk line خط ترانک
to snag a tree trunk ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن
cross section of a trunk بخشعرضیتنهدرخت
trunk line cable کابل ارتباط
tree bench [bench encircling a tree trunk] نیمکت [دور تنه ] درخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com