English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (6 milliseconds)
English Persian
trust territory ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
Other Matches
territory کشور
territory سرزمین
territory خاک
territory زمین ملک
territory قلمرو
territory منطقه
territory خطه
fair territory محدوده خطا
occupied territory منطقه اشغال شده
occupied territory سرزمین اشغال شده
occupied territory اشغالی
territory of state قلمرو دولت
occupied territory اراضی اشغالی
cession of territory واگذار کردن اراضی مملکت
in iranian territory در خاک [سرزمین] ایران
annexation of territory الحاق سرزمین
title of territory مالکیت اقلیم
title of territory مالکیت قلمرو کشور
mandated territory سرزمین تحت قیمومت
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
to mandate a territory to a country منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
given in trust امانی
in trust امانتا"
self-trust اعتماد به نفس
on trust بر مبنای اعتبار
on trust نسیه
on trust امانتا"
given in trust به امانت
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
self trust اعتماد بخود
trust مطمئن بودن
trust امانت ودیعه
trust مدیریت امانی
trust اطمینان
trust اتحادیه شرکتها ائتلاف
trust اعتماد داشتن
trust امانت
trust پشت گرمی داشتن به
trust انحصارات چند جانبه
trust مسئولیت
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust اعتقاد اعتبار
trust اعتماد
trust ودیعه
trust ودیعه گذاشتن
trust امانت گذاشتن
trust ایمان
trust توکل
trust اطمینان پشت گرمی
trust امید
trust تراست
sense of trust حس اعتماد
to hold in trust بطورامانت نگاه داشتن
aplombself-trust اعتماد به نفس
unit trust موسسهسرمایهگذار
vacuum trust تراست در خلاء
trust in god اعتماد یا توکل به خدا
trust company شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
trust money پول امانی
to put trust in اعتماد کردن به
trust fund وجه امانی
trust fund سپرده
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
breach of trust خیانت در امانت
trust fund سرمایه امانی
trust fund وجوه سپرده
trust fund سپرده امانی
trust fund وجوه پس انداز شده
constructive trust مسئولیت قهری
constructive trust ضمان قهری
constructive trust منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
trust funds وجوه امانی
market trust بازار انحصاری
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
implied trust مسئولیت فرضی
give in trust امانی
give in trust امانتی
deed of trust سنداستیفای دین از ملک رهنی
deed of trust سند تودیع امانت
declaration of trust افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
trust fund وجوه متراکم شده
anti trust law قانون ضد تراست
collagteral trust bonds قرضه هائیکه قرضه یا سهام دیگری به عنوان پشتوانه داشته باشند
person in a position of trust امین
sherman anti trust act قانون ضد تراست شرمن درایالات متحده امریکا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com