English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
turn and bank indicator کنترلکنندهشیبوچرخش
Other Matches
backstroke turn indicator اندازهشنایبرگشتبهپشت
turn and bank knob دکمهشیبوچرخش
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
to turn [to turn off] [to make a turn] پیچیدن [با خودرو]
indicator نمایشگر شاخص
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
indicator علامت خط نشانه
indicator نشان دهنده
indicator عقربه
indicator نشانگر
indicator راهنما
indicator شاخص
indicator نمودار
on-off indicator چراغروشنوخاموش
indicator چراغ راهنما
indicator علامت
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
indicator ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز
indicator نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
indicator شناساگر
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
indicator فشار سنج
indicator مقیاس
indicator شاخص اندازه
c o d indicator عقربه سی او دی
indicator اندیکاتور
indicator نماینده
range indicator مقیاس مسافت
switch indicator گزینه نما
stack indicator نماینده پشته
airspeed indicator سرعت نما
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
speed indicator تندی نما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
balance indicator ترازنما
speed indicator سرعت نما
range indicator طبله مسافت
routing indicator گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
routing indicator نمایندهء مسیرگزینی
dial indicator دستگاه نشاهدهنده مدرج
climb indicator اوج نما
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
ring indicator نشان دهنده حلقه
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
indicator telltale شاخصساعتی
indicator needle عقربهسوزنی
indicator lights نورهایراهنما
front indicator جلو
front indicator فشارسنج
charge indicator اندازهشارژ
calls indicator نمایشدهندهزنگتلفن
complex indicator نشانگر عقده
wind indicator بادنما
wheel indicator نشانگر سکان
column indicator نشانگر ستونی
absence indicator جانشین
absence indicator غیبت نما
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
tuning indicator میزان نما
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
achromatic indicator شناساگر اکروماتیک
neutral indicator شاخصسوخت
range indicator شاخص مسافت
priority indicator اولویت نما
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
stack indicator پشته نما
ground indicator اشکارساز اتصال با زمین
indicator diagram دیاگرام نشاندهنده
indicator electrode الکترود شاخص
indicator electrode الکترودنشان دهنده
indicator gate دریچه شاخص
indicator light لامپ سیگنال
elevation indicator صفحه مدرج درجه طبلک درجه
indicator tube لامپ سیگنال
insulation indicator دستگاه ازمایش عایق بندی
light indicator نور نما
limit indicator نشاندهنده تلرانس
magnetic indicator سمت نمای مغناطیسی هواپیما
magnetic indicator سمت یاب مغناطیسی هواپیما
frequency indicator بسامد نما
error indicator در روی خطا نما
elevation indicator صفحه نمودار درجه
priority indicator نماینده اولویت
position indicator شاخص نماها
polarity indicator شاخص قطب
check indicator مشخص کننده مقابله
phase indicator نشاندهنده فاز
overflow indicator مشخص کننده سرریزی
check indicator نماینده مقابله
direction indicator دستگاه جهت نمایی
overflow indicator سرریزنما
overflow indicator سرریز نما
neon indicator شاخص نئونی
density indicator چگالی سنج
direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
dual indicator نشاندهنده دوتایی
economic indicator شاخص اقتصادی
economic indicator علائم اقتصادی
mode indicator نشانگر حالت
self-timer indicator تنظیمگراتوماتیک
rudder indicator نشانگر تیغه سکان
setting indicator شاخصتنظیم
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
oxygen indicator اکسیژنیدک
power indicator شاخصروشن
rear indicator شاخصانتهایی
air speed indicator سرعت نمای هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
end of file indicator انتهانمای پرونده
power level indicator توان نما
oil level indicator نشانگر سطح روغن [مهندسی]
acid base indicator شناساگر اسید- باز
air speed indicator صفحه سرعت نما
electron ray indicator لامپ میزان نما
gates opening indicator شاخص باز شدن دریچه ها
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
oxidation reduction indicator شناساگر اکسایش
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
maximum demand indicator کنتور بار پیک
magnatic direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت مغناطیسی
shadow tuning indicator میزان نمای سایهای
high tension indicator مقره فشار قوی
attitude director indicator دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
earth leakage indicator دستگاه نشاندهنده نشتی زمین
dial test indicator دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
film leader indicator راهنمایفیلمخودکار
key status indicator نشانگر وضعیت کلید
combined speed indicator عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
dial indicator micrometer میکرومتر با صفحه مدرج
auto answer indicator جوابگویاتوماتیکی
heat ready indicator چراغتعینگرما
charging indicator lamp لامپ نشاندهنده بار
dipping/indicator stalk دکمهراهنما
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
current cell indicator نشانگر سل جاری
directional gyro indicator دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
current direction indicator دستگاه نشاندهنده جهت جریان
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
call fee indicator دستگاه نشاندهنده نرخ تلفن
main beam indicator light شاخصنمایشچراغراهنما
cathode ray tuning indicator لامپ میزان نما
electron ray indicator tube لامپ ولت نما
myers briggs type indicator سنخ نمای مایرز- بریگز
oil pressure warning indicator شاخصهشدارفشارروغن
briggs meyers type indicator سنخ نمای بریگز- مایر
liquid crystal bar graph panel indicator شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
You can take it to the bank. <idiom> میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
Which bank do you bank with? در کدام بانک حساب دارید؟
You can bank on it! <idiom> میتوانی رویش حساب کنی! [اصطلاح]
bank سکو
to bank واریزکردن
Which bank do you bank with? با کدام بانک کار می کنید؟
near bank ساحل نزدیک رودخانه
bank on <idiom> اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
bank در بانک گذاشتن
bank بطورمتراکم
bank قسمت برجسته سر پیچ
bank کپه کردن
bank بانکداری کردن
bank بانک
bank لب
bank رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
bank کنار
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank دوران یا متمایل شدن هواپیماحول محور طولی
bank مجموعهای از وسایل مشابه
bank انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
bank ساحل
bank کپه کردن بلند شدن
bank مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند
bank کرانه دیواری
bank بانک ضرابخانه
bank کناره توده
germplasm bank بانک گونه ها
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
foot bank پیاده رو
fraudvlent bank ورشکسته به تقصیر
account with [at] a bank حساب بانکی
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
spoin bank انبار مازاد
state bank بانک استان
deposit with the bank در بانک ودیعه گذاردن
development bank بانک توسعه
monopoly bank بانک انحصاری
bank of heliostats کرانهنورگرایی
fog bank مه انباشت
bank holiday هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
bank loan وام بانکی
world bank بانک جهانی
fog bank تودهی مه
state bank بانک دولتی
deposit in the bank در بانک به ودیعه گذاردن
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com