English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
English Persian
two sector model الگوی دو بخشی
Other Matches
sector جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector ناحیه
sector منطقه
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه واگذاری
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sub sector زیربخش
sub sector بخش فرعی
sector قطاع
sector جزء تقسیم کردن
sector بخش
sector محله
sector قطاع دایره
sector قسمتی ازجبهه
sector خط کش ریاضی ناحیه
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
agricultural sector بخش کشاورزی
disk sector قطاع دیسک
sector of responsibility منطقه مسئولیت
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector قطاع بد
bad sector قطاع خراب
defense sector منطقه پدافندی
informal sector بخش غیر رسمی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
disk sector بخش دیسک
traditional sector بخش سنتی
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire منطقه اتش
sector of a sphere اکلیل کروی
sector commander فرمانده ناحیه پدافند هوایی
modern sector بخش نوین
modern sector بخش جدید
monetary sector بخش پولی
sector addressing نشانی دهی قطاعی
nonmonetary sector بخش غیر پولی
observation sector قطاع دیدبانی
observing sector قطاع دیدبانی
observing sector منطقه دیدبانی
real sector بخش متغیرهای حقیقی
sector of search منطقه کاوش
sector of search منطقه مراقبت رادار
sector of search منطقه تجسس رادار
throwing sector نقطه فرود وسیله پرتاب شده
teritiary sector بخش ثالثه
teritiary sector بخش سوم
government sector بخش دولتی
hard sector قطاع سخت افزاری
nonformal sector بخش غیر رسمی
infrastructural sector بخش زیربنائی
productive sector بخش تولیدی
spherical sector قطاع کروی
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
service sector بخش خدمات
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
main sector بخش اصلی
real sector بخش واقعی
sector commander فرمانده ناحیه
public sector بخش دولتی
public sector بخش عمومی
private sector بخش خصوصی
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector تاج فرمان
steering worm sector چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
fire support sector منطقه پشتیبانی اتش
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
model الگو
model قالب
model نمونه قرار دادن
model نمونه
model سرمشق
s o r model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s r model الگوی محرک- پاسخ
model قالب طرح
model نقشه
model طرح ریختن ساختن
s r s model الگوی محرک- پاسخ- محرک
model شکل دادن
s s model الگوی محرک- محرک
new model از نوطرح کردن
model مطابق مدل معینی در اوردن
model مدل سازی
model نمونه اصلی
model مدل
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model گونه یک محصول
model نوع یک محصول
model قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model طرح
relational model مدل رابطهای
vintage model الگوی مقطع زمانی
random model الگوی تصادفی
station model مدلهواشناسی
random model مدل تصادفی
vintage model الگوی زمانی
validation of a model تحقق پذیری یک الگو
validation of a model اعتبار یک الگو
dressmaker's model مانکنخیاطی
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
test model نمونه ی ازمایش
stochastic model نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
stochastic model الگوی تصادفی
she was a model of besuty نمونه زیبایی بود
probabilistic model مدل احتمالی
bohr model مدل بور
haavelmo model الگوی هاولمو
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
huge model مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
macro model الگوی کلان
mathematical model الگوی ریاضی
electrical model مدل الکتریکی
economic model الگوی اقتصادی
econometric model الگوی اقتصادسنجی
conjunctive model الگوی عطفی
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cosmological model مدل کیهان شناختی
data model مدل داده
decision model الگوی تصمیم گیری
deteministic model مدل قطعی
dynamic model الگوی پویا
dynamic model مدل پویا
mathematical model مدل ریاضی
mathematicl model الگوی ریاضی
normative model الگوی هنجاری
pilot model مدل ازمایشی
planning model الگوی برنامه ریزی
probabilistic model الگوی احتمالی
pilot model نمونه ازمایشی
molecular model الگوی مولکولی
model geometric یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
noncompetitive model الگوی غیر رقابتی
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
probabilistic model الگوی تصادفی
neoclassical model الگوی نئوکلاسیک
model building الگوسازی
micro model الگوی خرد
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
ISO/OSI model معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
balanced growth model الگوی رشد متوازن
perspective spatial model مدل برجسته بینی
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
macro dynamic model الگوی کلان پویا
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
ISO/OSI model INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
stick and ball model الگوی گلوله و میله
sales forecasting model مدل پیش فروش
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
free electron model الگوی الکترون ازاد
tandy model 000hl IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
micro dynamic model الگوی خرد پویا
the math teacher-turned-model آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Just check out the new sports car model! نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
space filling molecular model الگوی مولکولی فضا پر کن
stimulus organism response model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus stimulus model الگوی محرک- محرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com