Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
unshielded twisted pair cable
مشابه 10294. مراجعه شود به CATEGORY CABLE
Other Matches
twisted pair cable
کابل زوج بهم پیچیده
twisted pair
جفت پیچیده شده
to get twisted
رگ به رگ شدن
[عضو بدن]
twisted
رفتاریاذهنیتعجیبوغیرقابلقبول
to get twisted
پیچ خوردن
[عضو بدن]
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
She has a twisted mind .
آدم کج خیالی است ( سوء ظن دارد )
twisted rope
پیچطناب
twisted wire
سیم پیچ
twisted strata
لایههای پیچیده
He twisted my arm.
دستم را پیچاند
He sprained (twisted) his ankle.
پایش پیچ خورد
one layer twisted wool
پشم یک لا تاب
pair
هرچیز دو جزئی
pair
جفت کردن وشدن
pair
جور کردن وشدن
to pair off
جفت جفت گذاشتن دوبدوگذاشتن
to pair off
دوتادوتا
pair
جفت کردن
pair
جفت شدن
to pair off
رفتن
pair
زن و شوهر
pair
جفت
pair
زوج
to pair off
جفت کردن
[برای کاری یا در جشنی]
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
to pair off
دو نفر دو نفر کردن
[برای کاری یا در جشنی]
one pair
یکجفت
au pair
خدمت تهاتری
au pair
وابسته به مبادلهی خدمت
pair royal
سه سر سه طاس یکجور
contact pair
زوج اتصال
pigeon pair
پسر ودختر دوقولو
pair royal
سه برگ یکجور
electron pair
زوج الکترون حفره
pair oar
کرجی دو پارویی
pair interactions
بر هم کنشهای زوجی
pair of compasses
پرگار
ordered pair
جفت مرتب
ion pair
زوج یون
pair of gears
زوج چرخ دنده
electron pair
زوج الکترون
pair production
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
pigeon pair
پسرودختری که یگانه فرزندان پدرومادرخودباشند
stereoscopic pair
زوج برجسته بینی
ordered pair
زوج مرتب
[ریاضی]
ordered pair
زوج مرتب
[ریاضی]
coxed pair
کایاکدونفره
coxless pair
کایاکدونفرهمراهراهنما
vector pair
زوج برداری
to go up one pair of stairs
یک اشکوب
to go up one pair of stairs
بالارفتن
stereoscopic pair
زوج استروسکپی
double pair royal
چهارطاس یکجور
double pair royal
چهار برگ یکجور
electron pair bond
پیوند زوج الکترون
inert pair effect
اثر زوج بی اثر
input pair of terminals
زوج ترمینالهای اولیه
A pair of old pants ( trousers ) .
یک شلوار کهنه
small pair of compasses
پرگاره
lone pair electron
زوج الکترون تنها
lone pair electron
زوج الکترون ناپیوندی
acid base pair
زوج اسید- باز
bonding electron pair
زوج الکترون پیوندی
A pair of shoes (gloves,socks).
یک جفت کفش( دستکش ؟جوراب )
pair exchange sorting algorithm
نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
To turn tail . To show a clean pair of heels .
فرار را بر قرار ترجیح دادن
cable way
مسیر کابل
cable way
راه اهن برقی
d.c. cable
کابل جریان دائم
have her cable
لنگر جواب دادن
cable
کابل
cable way
سیم یا کابل نقاله
cable
تلگراف
cable
پیغام تلگرافی تلگراف زدن
cable
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
هادی
cable
اتصال در انتهای کامل
cable
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان
cable
ابزار بررسی قط عی یا خرابی در سیم کشی
cable
اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
bx cable
لوله ب ایکس
cable
طناب سیمی
cable
شاه سیم
cable
سیم کشی کردن تلگراف کردن
cable
سیم
cable
سیم تلگراف
cable
تلگراف کردن
cable
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cable
مفتول فلزی بافته
cable
طناب فلزی
cable accessory
قطعات کابل
starter cable
کابل استارتر
cable accessory
وسایل کابل
subscriber's cable
کابل مشترک
snub cable
ناگهان ترمز کردن
supply cable
کابل تغذیه
three core cable
کابل سه رشتهای
tiers of cable
سیم کابل حلقه شده
bunched cable
کابل چندلایی
telephone cable
کابل تلفن
tape cable
کابل نواری
suspension cable
کابل معلق
suspension cable
کابل اویزان
subscriber's cable
کابل اتصال
shorten in cable
کوتاه کردن زنجیر
cable cleat
بست کابل
cable clamp
بست کابل
cable box
اتاقک کابل
cable block
قسمت کابل
cable block
مجموعه کابل
quadded cable
کابل چهار سیمی
cable assembly
کابل
cable assembly
مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
power cable
کابل قدرت
power cable
کابل جریان قوی
quadoed cable
کابل چهارسیمه
ribbon cable
کابل نواری
service cable
کابل مصرف کننده
sheathed cable
کابل زره دار
sheathed cable
کابل غلاف دار
sheathed cable
کابل زرهی
sheating of cable
پوشش کابل
cable support
بست کابل
armored cable
کابل مسلح
trailing cable
کابل برق روکش دار
cable railways
ترن کابلی
brake cable
سیمترمز
cable distributor
قسمتکابلقرقرهایپیچشده
cable sleeve
محلاتصالکابل
cable stitch
بافتمارپیچ
phantomed cable
کابل چهار سیمی
electricity cable
کابلالکتریسیته
gear cable
کابلچرخدنده
starting cable
کابلراهاندازی
throttle cable
کابلساسات
transmission cable
کابلانتقال
cable television
تلویزیونکابلی
cable tail
انتهای سیم
cable railways
تراموای
cable railway
ترن کابلی
cable railway
تراموای
trunk cable
کابل ترانک
trunk cable
کابل ارتباطی
twin cable
کابل دو قلویی
anchor cable
طناب لنگر
anchor cable
کابل لنگر
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , کابل مستقیم بدون چرخش
Type cable
چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
Type cable
دوازده سیم ه صورت شش جفت برای ارسال صوت
Type cable
دو سیم پیچیده شده برای سیم تلفن
Type cable
میکرون
Type cable
چهار سیم جدا به صورت دو جفت , که هر یک از سیم محکمی تشکیل شده است
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
underground cable
کابل زیرزمینی
cable cars
تراموای برقی
cable car
تراموای برقی
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
flat cable
کابل تخت
ignition cable
سیم سیستم جرقه زنی
cable guard
نگهدارنده کابل
cable grip
چنگال کابل
insulated cable
کابل عایق بندی شده
dial cable
کابل صفحه مدرج
insulated cable
کابل عایق شده
control cable
کابل کنترل
cable duct
لوله محافظ کابل برق
junction cable
کابل اتصال
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
connection cable
کابل اتصال
connecting cable
کابل رابط
lighting cable
کابل نور روشنایی
concentric cable
کابل هم مرکز
cable joint
موف اتصال
ignition cable
کابل احتراق
flat cable
کابل پهن
flexible cable
کابل خم پذیر
four core cable
کابل چهار سیمه
four core cable
کابل چهاررشتهای
gas cable
کابل گازی
cable holder
دوار زنجیر
cable holder
gypsy : syn
cable head
سر کابل
cable joint
مفصل اتصال کابل
duplex cable
کابل دو سیمه
hoisting cable
کابل بالاکش
hoisting cable
طناب بالابر
hook cable
کابل قلاب
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
drop cable
بخشی از کابل که آداپتور یکایستگاه کاری را به کابل شبکه اصلی وصل میکند.
cable core
سیم کابل
cable clip
پل کابل
multicore cable
کابل چند رشتهای
multiple cable
کابل چند رشتهای
co axial cable
کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
chain cable
زنجیر لنگر
caoxial cable
سیم هم مرکز
caoxial cable
کابل کواکسیال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com