Dictiornary-Farsi | utility program | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
utility program	برنامه سودمند
utility program	برنامه مفید
utility program	برنامه کاربردی


Other Matches

utility	مفیدیت
utility	سود فایده
utility	صنایع همگانی
utility	کاربردپذیری
utility	باری
utility	بارکش
utility	تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
utility	عمومی همه مصرفه
utility	ذخیره همه فن حریف
utility	برنامه سودمند
utility	نفع
utility	برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
utility	منفعت
utility	مفید بودن
utility	چیزسودمند
utility	سودمندی
utility	فایده
from utility	from
utility	مطلوبیت
utility	وسایل رفاهی
undelete utility	برنامه کمکی احیاء
pf public utility	عام المنفعه
backup utility	برنامه کمکی پشتیبان
utility car	وسیله نقلیه عمومی
utility frontier	مرز مطلوبیت
place utility	استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
Briefcase utility	در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
place utility	مطلوبیت مکانی
coefficient of utility	ضریب مصرف
downloading utility	برنامه کمکی استقرار
the utility of medicines	سودمندی داروها
table utility	برنامه کمکی جدولی
time utility	استفاده از زمان
cardinal utility	مطلوبیت عددی
time utility	بهره گیری از شرایط زمانی
total utility	مطلوبیت کل
pf public utility	سودمند برای همه
computer utility	سودمندی کامپیوتر
computer utility	خدمات کامپیوتری
public utility	عام المنفعه
public utility	کار عام المنفعه
form utility	مطلوبیت شکلی
form utility	کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
information utility	utility computer
marginal utility	فایده نهائی
marginal utility	مطلوبیت نهائی
margin utility	مطلوبیت نهایی
of popular utility	عام المنفعه
of popular utility	سودمندبرای همه
of public utility	عام المنفعه
subjective utility	سودمندی ذهنی
form utility	در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
diminishing utility	قانون تقلیل تمایل به مصرف
diminishing utility	اصل فایده نزولی
diminishing utility	اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
dis utility	عدم مطلوبیت
outline utility	برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
ordinal utility	مطلوبیت ترتیبی
margin utility	حد مطلوبیت کالا
utility function	تابع مفید
utility function	تابع کاربردی
utility routine	روال سودمند
utility programs	برنامههای سودمند
utility vehicle	وسیله نقلیه عام المنفعه
utility vehicle	وسیله نقلیه عمومی
utility maximization	به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
file transfer utility	برنامه کمکی انتقال فایل
marginal utility of capital	مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
personal service utility	کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
file conversion utility	برنامه کمکی تبدیل فایل
personal service utility	عرضه سرانه کار
file compression utility	برنامه کمکی فشرده کردن فایل
diminishing marginal utility	نزولی بودن مطلوبیت نهائی
screen saver utility	برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
diminishing marginal utility	فایده نهایی نزولی
diminishing marginal utility	نزولی بودن مطلوبیت نهایی
document comparison utility	برنامه کمکی مقایسه مدارک
marginal utility school	قرار داد
marginal utility of money	مطلوبیت نهائی پول
marginal utility of income	مطلوبیت نهائی درامد
total utility function	تابع مطلوبیت کل
marginal utility curve	منحنی مطلوبیت نهائی
utility possibility frontier	مرز امکانات مطلوبیت
utility possibility curve	منحنی امکانات مطلوبیت
marginal utility function	تابع مطلوبیت نهائی
law of diminishing marginal utility	قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
von neuman morgensterm utility index	شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
program	روش کار پروگرام
program	مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program	برنامه
program	برنامه دادن برنامه ریختن
program	دستور کار
program	برنامه نوشتن
program	برنامه دارکردن
program	دستور
program	برنامه ریزی کردن
program	نقشه
program	برنامه تهیه کردن
program	مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند
program	نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program id	شناسنامه برنامه
program	برنامه دستور
program interrupt	قطع برنامه
program execution	اجرای برنامه
program documentation	مستند سازی برنامه
program generator	برنامه زا
program debugging	اشکال زدایی برنامه
program of instruction	برنامه اموزش
program counter	شمارشگربرنامه
program of targets	برنامه اماجها
program of targets	برنامه هدفها
program of instruction	برنامه تدریس
program flowchart	نمودارگردشی برنامه
program product	محصول برنامه
program priority	اولویت برنامه
program file	فایل برنامه
program package	بسته برنامه
program overlay	جایگذاشت برنامه
program flow	گردش برنامه
program flow	روند برنامه
program flowchart	روند نمای برنامه
program flowchart	نمودارگردش کار برنامه
program music	موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
program generator	مولد برنامه
program listing	سیاهه برنامه
program library	کتابخانه برنامه
program generator	تولیدکننده برنامه
program generator	برنامه ساز
program interrupt	وقفه برنامه
program library	کتابخانه برنامه ها
program language	زبان برنامه
program listing	لیست برنامه
program loans	قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
program counter	شمارنده برنامه
program cost	مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
program module	واحد برنامه
program manager	بخش اصلی ویندوز که کابر می بیند
program cost	هزینه برنامه
program correctness	تصحیح برنامه
program manager	مدیر برنامه ها
program maintenance	نگهداری برنامه
program maintenance	نگهداشت برنامه
program language	زبان برنامه نویسی
program line	فرش های همگون [اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
systems program	برنامه سیستم
system program	برنامه سیستم
support program	برنامه پشتیبانی
supervisory program	برنامه نافر
stored program	برنامه ذخیره شده
stored program	برنامه انباشته
stored program	بابرنامه انباشته
star program	بدون خطا اجرا شود
star program	برنامه کامل
spreadsheet program	برنامه صفحه گسترده
source program	برنامه مبداء
target program	برنامه هدف
target program	برنامه مقصود
test program	برنامه ازماینده
training program	برنامه اموزش
auxiliary program	برنامه کمک [رایانه شناسی ]
program selector	انتخابگربرنامه
wordprocessing program	برنامه واژه پردازی
weight program	تمرین وزنه برداری
vhsic program	Circuit Integration HighSpeed Very program برنامه مدار مجتمع بسیارسریع
user program	برنامه استفاده کننده
user program	برنامه کاربر
utilitu program	برنامه کمکی
tutorial program	برنامه خوداموز
troop program	برنامه تامین عدههای نظامی
troop program	برنامه تشکیل یکانها
transient program	برنامه گذرا
source program	برنامه منبع
program structure	ساخت برنامه
program storage	انباره برنامه
program stop	توقف برنامه
program step	گام برنامه
program stack	پشته برنامه
program specification	مشخصه برنامه
program specification	خصیصه برنامه
program segment	قطعه برنامه
program section	بخش تهیه برنامه ها
program section	بخش برنامه ها
program schema	الگوی برنامه
program run	رانش برنامه
program relocation	جابجایی برنامه
program proving	اثبات برنامه
program switch	گزینه برنامه
program testing	ازمایش برنامه
program testing	تست برنامه
service program	برنامه خدماتی
security program	برنامه حفافتی
scatter program	نمودار پراکنده
reusable program	برنامه قابل استفاده مجدد
resident program	برنامه مقیم
report program	برنامه گزارش
relocatable program	برنامه جابجاپذیر
reentrant program	برنامه بازگذشتی
reentrable program	برنامه قابل بازگذشت
proprietary program	برنامه اختصاصی
program verification	عمل اثبات صحت کار یک برنامه داده شده