English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
English Persian
validation of a model اعتبار یک الگو
validation of a model تحقق پذیری یک الگو
Other Matches
validation معتبرسازی
validation اعتباریابی
validation صحت
validation تنفیذ درستی
validation تصدیق
validation تایید معتبر سازی
validation اعتبار
validation بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
validation تصدیق ارزیابی
data validation معتبرسازی داده
validation of a hypothesis تحقق پذیری یک فرضیه
cross validation وارسی اعتبار
validation of a hypothesis اعتبار یک فرضیه
functional validation اعتباریابی کارکردی
model کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model گونه یک محصول
s o r model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s r model الگوی محرک- پاسخ
s r s model الگوی محرک- پاسخ- محرک
s s model الگوی محرک- محرک
new model از نوطرح کردن
model نوع یک محصول
model قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model مطابق مدل معینی در اوردن
model الگو
model مدل سازی
model نمونه قرار دادن
model شکل دادن
model طرح ریختن ساختن
model نقشه
model قالب طرح
model سرمشق
model طرح
model نمونه
model مدل
model نمونه اصلی
model قالب
pilot model نمونه ازمایشی
pilot model مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
random model الگوی تصادفی
random model مدل تصادفی
probabilistic model مدل احتمالی
probabilistic model الگوی تصادفی
probabilistic model الگوی احتمالی
pilot model مدل ازمایشی
planning model الگوی برنامه ریزی
relational model مدل رابطهای
she was a model of besuty نمونه زیبایی بود
dressmaker's model مانکنخیاطی
vintage model الگوی زمانی
vintage model الگوی مقطع زمانی
two sector model الگوی دو بخشی
tiny model مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
test model نمونه ی ازمایش
stochastic model نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
stochastic model الگوی تصادفی
station model مدلهواشناسی
normative model الگوی هنجاری
bohr model مدل بور
economic model الگوی اقتصادی
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
huge model مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
hierarchical model مدل سلسله مراتبی
haavelmo model الگوی هاولمو
electrical model مدل الکتریکی
econometric model الگوی اقتصادسنجی
dynamic model مدل پویا
dynamic model الگوی پویا
deteministic model مدل قطعی
decision model الگوی تصمیم گیری
data model مدل داده
cosmological model مدل کیهان شناختی
corporate model نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
conjunctive model الگوی عطفی
conceptual model شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
large model مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
mathematicl model الگوی ریاضی
mathematical model مدل ریاضی
micro model الگوی خرد
model building الگوسازی
model geometric نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
model geometric یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
macro model الگوی کلان
molecular model الگوی مولکولی
neoclassical model الگوی نئوکلاسیک
noncompetitive model الگوی غیر رقابتی
mathematical model الگوی ریاضی
perspective spatial model مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
wire frame model نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
budget forecasting model مدل پیشگویی بودجهای
micro dynamic model الگوی خرد پویا
sales forecasting model مدل پیش فروش
ISO/OSI model معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
macro dynamic model الگوی کلان پویا
stick and ball model الگوی گلوله و میله
ISO/OSI model INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
stimulus response model الگوی محرک- پاسخ
tandy model 000hl IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
perspective spatial model مدل برجسته بینی
free electron model الگوی الکترون ازاد
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
balanced growth model الگوی رشد متوازن
the math teacher-turned-model آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Just check out the new sports car model! نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
stimulus organism response model الگوی محرک- جاندار- پاسخ
space filling molecular model الگوی مولکولی فضا پر کن
stimulus stimulus model الگوی محرک- محرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com