English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
valued policy بیمه نامه با ارزش معین
Other Matches
two valued دو ارزشی
many valued بس ارز
valued ارزیابی شده
valued ارزش گذاری شده
valued نفیس
valued پربها
two valued دو ارز
many valued دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
single valued تک ارز
multi valued چند ارز
She is also a valued colleague. او [زن] همچنین یک همکار ارزشمندی است. [اصطلاح رسمی و در نوشتنی]
single valued تک مقدار
single valued تک ارزشی
it was valued at rials 000 پنج هزار ریال بهابران گذاردند
Blessings are not valued till they are gone. <proverb> قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید.
single valued function تابع یک مقداری
single valued function تابع یک جوابی
it is highly valued as food برای خوراک بسیارمطلوب است
it was valued at rials 000 پنج هزار ریال قیمت شد
real-valued function تابع حقیقی [ریاضی]
it was valued at rials 000 ارزیابی شد
policy of d. سیاست واگذاری اوضاع
policy اداره یاحکومت کردن
policy رویه
policy سند معلق به انجام شرطی
policy بیمه نامه ورقه بیمه
policy کاردانی
policy خط مشی
policy مصلحت اندیشی
policy خط مشی سیاستمداری
policy خط مشی روش
policy بیمه نامه
policy مسلک سیاست
policy تدبیر
policy سیاست
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
policy instrument ابزار اجرای سیاست
policy of contianment سیاست تحدیدی
policy objectives اهداف موردنظر
policy objectives اهداف سیاستی
open policy بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
policy maker سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
policy implication کاربردسیاست اتخاذ شده در عمل
policy implication کابرد سیاستی
ostrich policy سیاست خود فریبی
outward looking policy سیاست برون نگر
ostrich policy رویه کبک
open policy بیمه نامه قابل تغییر
policy makers سیاست گذاران
policy book کتاب روشها
policy dilemma معمای سیاستی
policy dilemma تناقض سیاست ها مشکل سیاستی
policy file پرونده خط مشیها و دستورات
policy book پرونده خط مشیها
policy holder دارنده بیمه نامه
policy holder دارنده بیمه
policy of contianment سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy options انتخابهای سیاستی
to a dapt a policy رویهای اتخاذ کردن
to u. a policy of insurance سند بیمه
to u. a policy of insurance رابکسی دادن
insurance policy قرارداد بیمه
underwrite policy بیمه نامه را فهر نویسی کردن
unvalued policy بیمه نامه ارزش گذاری نشده
voyage policy قرارداد اجاره کشتی
voyage policy بیمه کشتی در تمام مدت یک سفر
wage policy سیاست دستمزد
wagering policy بیمه قماری
endowment policy بیمهی عمر
policy of pandering سیاست خودشیرین بودن
time policy بیمه نامه مدت دار
time policy بیمه نامه دریایی با مدت محدود
policy options انتخابهای مورد نظر
pricing policy سیاست قیمت گذاری
public policy سیاست عمومی
re assurance policy قرارداد بیمه اتکایی
social policy سیاست اجتماعی
stabilization policy سیاست تثبیت اقتصادی
stop go policy سیاست تثبیت
stop go policy توسعه
take out an insurance policy قرارداد بیمه را منعقد کردن
tax policy سیاست مالیاتی
the policy of the government رویه دولت
the policy of the government سیاست دولت
open policy بیمه نامه باز
bearer policy بیمه نامه بدون نام
employment policy سیاست اشتغال
evacuation policy روش تخلیه پزشکی
evacuation policy خط مشی اخراجات پزشکی
insurance policy سند بیمه
financial policy سیاست مالی
fiscal policy سیاست مالی
fiscal policy سیاست مالیاتی
blanket policy بیمه نامه جامع
economic policy سیاست اقتصادی
blanket policy بیمه نامه کلی
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
budgetary policy سیاست بودجهای
policy making سیاست گذاری
commercial policy سیاست بازرگانی
agreed value policy بیمه نامه با ارزش توافق شده
development policy سیاست توسعه
floating policy بیمه نامه متغیر
foreign policy سیاست خارجی
mixed policy بیمه نامه مختلط
expansionary policy سیاست انبساطی
land policy سیاست اقتصادی مربوط به زمین
monetary policy سیاست پولی
insurance policy بیمه نامه
labour policy سیاست استخدام کارکنان
income policy سیاست مربوط به درامدها
income policy سیاست درامدی
foreign policy خط مشی عمل خارجی
health policy سیاست بهداشتی
policy-making سیاست گذاری
honesty is the best policy عین مصلحت در راستی ودرستی است
national policy سیاست ملی
honesty is the best policy راستی ودرستی بهترین رویه
national policy خط مشی ملی
austere fiscal policy سیاست مالی مضیق
anti inflationary policy ضد تورمی
anti inflationary policy سیاست انقباضی
agricultural price policy سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
anti development policy سیاست ضد توسعه
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
active fiscal policy منظوردخالت فعالانه دولت درارتباط با تغییر مالیاتها ومخارج
active fiscal policy سیاست مالی فعال
scorched-earth policy نابودکردنوازبینبردن
The policy of balance of power. سیاست موازنه قدرت
all risk insurance policy بیمه نامه تمام خطر
What does Main Street think of this policy? بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
tools of fiscal policy ابزار سیاست مالی
begger my neighbour policy سیاست فقیر کردن کشورهمسایه
easy money policy سیاست گشایش پول
scrap heap policy رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
pure monetary policy سیاست پولی خالص
expansionary fiscal policy سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy سیاست پولی انبساطی
import substitution policy سیاست جانشینی واردات
insured, policy holder بیمه شده
passive fiscal policy سیاست مالی غیر فعال
open door policy سیاست درهای باز
discretionary fiscal policy سیاست مالی اختیاری
discount rate policy سیاست نرخ تنزیل
decision making policy سیاست تصمیم گیری
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
pure fiscal policy سیاست مالی خالص
the open door policy سیاست دروازههای باز
compensatory fiscal policy سیاستهای مالی ترمیمی
comprehensive insurance policy بیمه نامه جامع
contractionary fiscal policy سیاست مالی انقباضی
restrictive fiscal policy سیاست مالی انقباضی
contractionary monetary policy سیاست پولی انقباضی
restrictive monetary policy سیاست پولی انقباضی
He sought, if without much success, a social policy. او به دنبال، اگر بدون کامیابی، سیاستی اجتماعی بود.
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com