Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
variable point	با ممیز متغییر
Other Matches
point-to-point connection	اتصال نقطه به نقطه
point to point line	خط نقطه به نقطه
point to point network	شبکه نقطه به نقطه
variable	آنچه قابل تغییر است
variable name	نام متغیر
variable	ناپایدار
variable	ثبات یا محل ذخیره سازی که میتواند هر عدد یا حروف داشته باشد و در حین اجرای برنامه تغییر کند
variable	داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variable	رکورد با هر طولی
variable	شمارهای که با هر تابع یا ساختار در برنامه قابل دستیابی است
variable	شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable	تغییرکننده
variable	بی ثبات
variable	تغییر پذیر
variable	متغیر
variable	بی قرار
variable	تغییرپذیر
variable	کامپیوتری که در آن تعداد بیتهای یک کلمه متغیرند, و طبق نوع داده فرق می کنند
explanatory variable	متغیر توضیحی
experimental variable	متغیر ازمایشی
variable cost	هزینه متغیر
exogenous variable	متغیرخارجی
explanatory variable	متغیر مستقل
dependent variable	متغیر وابسته
basic variable	متغیر اساسی
variable factors	عوامل قابل تغییر تولید
basic variable	متغیر اصلی
treatment variable	متغیر تدبیری
variable ratio	گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
two state variable	متغییر دو حالتی
unrelated variable	متغیر غیر وابسته
variable address	نشانی متغییر
variable pitch	جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
variable budget	بودجه متغیر
variable camber	سطوح هادی گاز به داخل توربین
variable capacitor	خازن گردان
variable capacitor	خازن متغیر
external variable	متغیر خارجی
variable parameter	پارامتر متغییر
switching variable	متغیر راه گزینی
exogenous variable	متغیر برون زا
variable condenser	خازن متغیر
variable resistance	مقاومت متغیر
variable incidence	جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
dynamical variable	متغیر دینامیکی
dummy variable	متغیر ساختگی
dummy variable	متغیر تصنعی
variable inductance	القاگری متغیر
variable inlet	ورودی متغیر موتور مکنده هوا
variable input	نهاده متغیر
variable input	داده متغیر
address variable	متغیر نشانی
endogenous variable	متغیر درون زا
endogenous variable	متغیر داخلی
discrete variable	متغیر ناپیوسته
economic variable	متغیر اقتصادی
autonomous variable	متغیر مستقل
distal variable	متغیر دوربرد
variable error	خطای متغیر
variable factors	عوامل متغیر
variable load	بار متغیر
variable format	با قالب متغییر
variable length	با درازای متغییر
associative variable	متغیر انجمنی
suppressor variable	متغیر بازدارنده
variable sweep	ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
variable stroke	پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
nonrandom variable	متغیر غیر تصادفی
nonbasic variable	متغیر غیر اساسی
variable stator	توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
moderator variable	متغیر تعدیل کننده
marker variable	متغیر ممیز
logic variable	متغیر منطقی
local variable	متغیر محلی
boolean variable	متغیر بولی
polar variable	متغیر قطبی
binary variable	متغیر دودوئی
variable symbol	نماد متغییر
variable terrain	زمین متغیر
independent variable	متغیر مستقل [ریاضی]
variable of integration	متغیر انتگرال [ریاضی]
variable transformer	مبدل تنظیم پذیر
causal variable	متغیر سببی
continuous variable	متغیر پیوسته
variable time	ماسوره زمان متغیر ماسوره زم
control variable	متغیر کنترل شده
controlled variable	متغیر کنترل شده
variable time	زمان متغیر
dependent variable	متغیر وابسته [ریاضی]
variable terrain	زمین دوعارضه
binary variable	متغیر دودویی
key variable	متغیر کلید
subscripted variable	عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
instrumental variable	متغیر ابزاری
variable recoil	سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
residual variable	متغیر باقیمانده
induced variable	متغیر القائی
independent variable	متغیر مستقل
decision variable	متغیر تصمیم گیری
dependant variable	متغیر وابسته
dependent variable	متغیر تابع
slack variable	متغیر بی اثر
slack variable	متغیر کمکی
stochastic variable	متغیر تصادفی
global variable	متغیر سراسری
subscript variable	متغیر زیرنویس دار
instrumental variable	متغیر وسیله
integer variable	متغیر صحیح
variable spark	جرقه تنظیم پذیر
variable slide	طول عقب نشینی متغیر
it is of variable length	درازای ان متغیر
it is of variable length	طول ان تغییر میکند
intervening variable	متغیر فرضی رابط
random variable	متغیر تصادفی
string variable	متغیر رشته
reduced variable	متغیر کاهیده
variable stars	ستارگان متغیر
variable speed d.c. motor	موتور جریان دائم با سرعت متغیر
average variable cost	هزینه متوسط
variable time fuse	ماسوره زمانی متغیر VTF:abb
variable word length	طول کلمه متغیر
variable length record	مدرک با طول متغیر
variable speed generator	مولد با دور متغیر
variable speed drive	محرکه پلهای
average variable cost	متغیر
variable length record	رکورد با طول متغیر
variable speed control	کنترل سرعت متغیر
variable ratio schedule	برنامه نسبتی متغیر
variable speed motor	مولد با دور متغیر
variable speed transmission	گیربکس پلهای
average variable cost	هزینه متوسط متغیر
variable length records	رکوردهای با طول متغیر
variable reluctance pickup	پیکاپ مغناطیسی
variable cost curve	منحنی هزینه متغیر
variable camber flap	فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
variable area wing	بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
variable area nozzle	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
total variable cost	هزینه متغیر کل
single variable function	تابع یک متغیره
loop control variable	متغییر کنترل کننده حلقه
law of variable proportion	قانون نسبت متغیر
variable cost function	تابع هزینه متغیر
variable cycle engine	موتور جتی که در ان مسیرسیال محرک تغییر میکند
variable delivery pump	پمپ سیالی که برونده ان میتواند مستقل از سرعت چرخش تغییر کند
variable discharge turbine	توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند
variable interval schedule	برنامه فاصلهای متغیر
variable displacement pump	پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
variable geometry aircraft	هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
variable instruction length	دستورالعمل با طول متغیر
variable geometry engine	موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
theory of functions of a complex variable	آنالیز مختلط [ریاضی]
variable length character encoding	رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
variable speed gear drive	گیربکس قابل تنظیم
theory of functions of a complex variable	نظریه توابع [ریاضی]
variable word length computer	کامپیوتر با طول متغیر کلمه
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "
variable mutual conductance valve(or tub	لامپ با شیب تنظیم پذیر
0.42 [zero point four two] [zero point forty-two] [forty-two hundreths]	صفر ممیز چهار دو [ریاضی]
zero point	نقطه صفر
not to point	بیرون از موضوع
not to point	پرت بیجا
way point	ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
off to a point	باریک شده نوک پیدامیکند
point four	چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
point four	رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
on the point of going	در شرف رفتن
point four	اصل چهار
not to the point	خارج از موضوع
off the point	بدون اینکه وابستگی داشته باشد
near point	نقطه نزدیک
to the point	بجا
to come to a point	باریک شدن
to the point	مربوط بموضوع
to come to a point	بنوک رسیدن
three point	فن 3 امتیازی کشتی
try for point	تلاش برای کسب امتیاز
in point	بجا
in point	مناسب
off the point	بطور بی ربط
off the point	بطور نامربوط
let point	امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
point to point	1-اتصال مستقیم بین دو وسیله . 2-شبکه ارتباطی که در آن هر گره مستقیما به سایر گره ها وصل هستند
point to point	را پشتیبانی میکند و برای تامین ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه ICPIFP به کار می رود
point to point	پروتکلی که اتصال شبکه آسنکرون
point to point	نقطه به نقطه
in point	در خور
far point	برد بینایی
point	دماغه
point	قطبهای باطری یاپلاتین
to point to something	به چیزی اشاره کردن
One point for you.	یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
point	پوینت
point	محل یا موقعیت
the point is	اصل مطلب این است
point	به سمت متوجه کردن
point	رسد نوک
beside the point <idiom>	مسائل حاشیهای
come to the point <idiom>	به نکتهاصلی رسیدن
point out <idiom>	توضیح دادن
point	باریک کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com