English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
Other Matches
waveform به صورت موج
waveform تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
input waveform شکل موج ورودی
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
monitor یک برنامه کنترلی
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor مونیتور نمایشگر
monitor مبصر
monitor صفحه نمایش
monitor پایش [پزشکی ]
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor بازدید کار دستگاه
monitor دیده بانی کردن
monitor اگاهی دهنده
monitor انگیزنده گوشیار
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor بازبین
monitor نظارت کردن
monitor اگاه ساز
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor فرابین
monitor فرانگر
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
ankle monitor لباس ردیاب
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
monitor program برنامه مبصر
digital monitor مونیتور رقمی
ankle monitor مانیتور مچ پا
hardware monitor مبصر سخت افزاری
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
monitor roof بام فانوسی
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
monitor routine روال مبصر
monitor system سیستم مبصر
video monitor مونیتوربصری
monitor speaker نمایشگرگوینده
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
monitor screen صفحهنمایشگر
rgb monitor R
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
monitor unit واحد مبصر
video monitor مانیتور تصویری
color monitor مونیتوررنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
analog monitor مونیتور انالوگ
analog monitor مونیتورقیاسی
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
operating system monitor مبصر سیستم عامل
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
multi scan monitor مشابه 6632
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
vector برداری
vector حامل
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector مسیر جهت
vector خط سیر
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector حامل بردار
vector بردار
vector پردار
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
voltage vector بردار ولتاژ
basis vector بردار پایه [ریاضی]
wave vector بردار موج
wind vector جهت حرکت باد
wind vector سمت باد
vector product ضرب برداری [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector space فضای برداری [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
arthropod vector کنه ارتروپود
lift vector بردار برا
light vector بردار نور
magnetic vector بردار مغناطیسی
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
vector diagram نمودار برداری
normal vector بردار عمود
normal vector بردار قائم
polar vector بردار قطبی
interrupt vector بردار وقفه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
axial vector بردار محوری
burgers vector بردار برگرز
circulation of a vector چرخه بردار
code vector بردار رمز
arthropod vector کنه خونخوار
dope vector بردار
dope vector خصیصه نما
dope vector بردار خصیصه نما
field vector بردار میدان
flux of a vector شاره بردار
poynting's vector بردار پوینتینگ
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
radius vector بردار شعاعی
vector field میدان برداری
vector graphics نگاره سازی برداری
vector quantities اندازههای برداری
vector pair زوج برداری
vector power توان برداری
vector processor پردازنده برداری
vector product حاصلضرب برداری
vector display نمایش برداری
vector quantity کمیت برداری
radius vector شعاع حامل
state vector بردار حلات
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حالت
vector analysis تحلیل برداری
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
vector psychology روانشناسی بردار نگر
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com