Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
vector power
توان برداری
Other Matches
vector potential of a solenoidal vector
پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector analysis
[vector calculus]
حساب برداری
[ریاضی]
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
vector
شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector
مسیر جهت
vector
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector
سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector
آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector
برداری
vector
خط سیر
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector
بردار
vector
پردار
vector
خط پرتاب بمب یاگلوله
vector
مسیر ناوبری هواپیما
vector
حامل
vector
مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector
راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector
حامل بردار
dope vector
خصیصه نما
dope vector
بردار
code vector
بردار رمز
circulation of a vector
چرخه بردار
burgers vector
بردار برگرز
axial vector
بردار محوری
arthropod vector
کنه ارتروپود
state vector
بردار وضعیت
state vector
بردار حلات
radius vector
شعاع حامل
radius vector
بردار شعاعی
dope vector
بردار خصیصه نما
field vector
بردار میدان
flux of a vector
شاره بردار
preset vector
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector
بردار پوینتینگ
polar vector
بردار قطبی
normal vector
بردار قائم
normal vector
بردار عمود
magnetization vector
بردار مغناطیس کنندگی
magnetic vector
بردار مغناطیسی
arthropod vector
کنه خونخوار
light vector
بردار نور
lift vector
بردار برا
interrupt vector
بردار وقفه
initial vector
مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
state vector
بردار حالت
vector field
میدان برداری
[ریاضی]
[فیزیک]
Euclidean vector
بردار اقلیدسی
[ریاضی]
vector space
فضای برداری
[ریاضی]
vector space
فضای خطی
[ریاضی]
vector calculus
حساب برداری
[ریاضی]
location vector
بردار مکان
[ریاضی]
radius vector
بردار مکان
[ریاضی]
position vector
بردار مکان
[ریاضی]
vector product
ضرب خارجی
[ریاضی]
vector product
ضرب برداری
[ریاضی]
wind vector
جهت حرکت باد
wind vector
سمت باد
vector product
حاصلضرب برداری
basis vector
بردار پایه
[ریاضی]
vector pair
زوج برداری
vector processor
پردازنده برداری
vector graphics
نگاره سازی برداری
vector field
میدان برداری
vector analysis
تحلیل برداری
vector display
نمایش برداری
vector diagram
نمودار برداری
vector psychology
روانشناسی بردار نگر
vector quantities
اندازههای برداری
vector quantity
کمیت برداری
wave vector
بردار موج
voltage vector
بردار ولتاژ
vector sights
دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
magnetic field vector
بردار میدان مغناطیسی
vector/waveform monitor
صفحهنمایشدیجیتالی
vector data aggregate
بردار اطلاعات مجتمع
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
magnetic vector potential
پتانسیل بردار مغناطیسی
vector graphics display
بردار نمایش گرافیکی
fallout wind vector plot
طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
in power
دارای اختیارات
in power
صاحب مقام
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
e. power
نیروی اجرایی
e. power
قوه مجریه
power
توان
[ریاضی]
power
قوه
[ریاضی]
power up
برق
power up
روشن کردن
will power
<idiom>
قدرت
will-power
قدرت اراده
will-power
عزم راسخ
will-power
تصمیم
will-power
اراده
will to power
قدرت خواهی
useful power
توان مفید
power saw
دستگاه اره
power saw
اره ماشینی
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
outside power
جریان خارجی
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power
زور
power down
قطع نیرو
power down
قطع برق خاموش کردن
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on
روشن کردن
useful power
قدرت مفید
power
قدرت دیدذره بین
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
برتری
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
خاموش کردن یک وسیله
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
توان از دست رفته
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
توان نیرو
power
توانایی
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
دولت
power
اقتدار و اختیار
power
برق
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
زور بکاربردن
power
توان برقی
power
نیرو
power
توان
power
راندن
power
قوه
power
انرژی
power
شدت
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
قوه یا توان
power
قدرت
power
قدرت نیرو
power
برقی
power
حذف توان کامپیوتر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
دستگاه برقی
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power spectrum
طیف توانی
power steering
فرمان خودکار
power source
منبع قدرت
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power station
نیروگاه
power station
کارخانه برق
power station
ایستگاه مولدنیرو
power unit
پیش راننده
power turret
برجک برقی
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power shovel
بیل مکانیکی
power transmission
انتقال قدرت
power stroke
مرحله قدرت
power user
کاربر پیشرفته
power supply
تامین کننده برق
power supply
مبدل برق
power blackout
خاموشی
power consumption
مصرف قدرت
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power system
شبکه نیرو
power supply
منبع انرژی
power supplay
منبع تغذیه
power transmission
انتقال انرژی
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power pack
باتری
[مهندسی برق یا الکترونیک]
power supply
منبع تغذیه
power test
ازمون قدرت
power structure
ساخت قدرت
power supplay
منبع قدرت
power surge
برق ناگهانی
power factor
ضریب قدرت
power hacksaw
کمان اره
power head
سر موتور
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
power house
کارخانه برق
power blackout
قطع برق
power stations
ایستگاه مولدنیرو
power installation
تاسیسات جریان قوی
power jack
جک
power law
قانون توانی
power level
تراز توان
power hacksaw
اره کمانهای
power function
تابع قدرت
power failure
رفتن برق
power blackout
رفتن برق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com