English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
vertical parity check مقابله توان عمدی
Other Matches
even parity check بررسی توازن زوج
parity check مقابله ایستایی
parity check مقابله کردن توازن
parity check بررسی توازن
parity check مقابله توازن
odd parity check بررسی توازن فرد
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
parity معادل بودن
parity برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
parity روش بررسی
parity شیار روی مغناطیسی یا نوار کاغذی که حاوی بیت پیریتی است
parity نشانگری که نشان میدهد آیا داده بررسی پذیرش شده است یا نه یا اینکه داده پیرستی زوج یا فرد دارد
parity سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند
parity بیت توازن
even parity توازن زوج
even parity زوجیت جفت
even parity مقایسه زوج
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
no parity عدم توازن
no parity عدم مقایسه
parity ارسال داده بدو بیت پریتی
parity برابری
parity تعادل نیروی نظامی
parity توازن قوای نظامی
parity تعادل قوا همطرازی قوا
parity بیت اضافی افزوده به کلمه داده برای بررسی پیوستی
parity یکسانی
parity زوجیت
parity توازن
parity جفتی
parity زوج بودن تعادل
parity تساوی
parity سیگنال وقفه از تابع بررسی خطا که بیان میکند داده دریافتی در برسی پریتی پذیرفته نشده و آسیب دیده است
parity قیاس مشابهت
parity سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند
parity marriage to betweenparties status of کفائت کفو بودن
parity بررسی پریتی روی هر کارت پانج یا ستون نوار
parity مساوات
parity بررسی پریتی روی بلاک داده
parity checking مقابله توازن
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
air parity توازن قوای هوایی
parity checking توازن سنج
parity checking بررسی توازن
parity checking بازبینی مقایسه
parity error غلط مقایسه
parity error اشتباه مقایسه خطای توازن
parity error خطای مقایسه
parity of reasoning قیاس یا شباهت استدلال
parity price قیمت مشابه
parity price قیمت لایتغیر
parity bit ذره توازن
parity bit بیت مقایسه
nuclear parity قدرت اتمی یکسان
exchange parity برابری ارز
gold parity برابری طلا
air parity تعادل هوایی
nuclear parity همطرازی اتمی
exchange parity نرخ برابری ارز
odd parity توازن فرد
odd parity زوجیت طاق
odd parity مقایسه فرد
parity bit بیت توازن
exchange rate parity نرخ برابری ارز
purchasing power parity نرخ نسبی مبادله
purchasing power parity برابری قدرت خرید
vertical متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
vertical سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
vertical تعداد خط وط که پیش از شروع چاپ مجدد باید رد کرد
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
vertical بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
vertical بررسی پرینتی روی هر حرف از بلاک دریافتی برای تشخیص خطا
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
vertical تنظیم فضا بین خط وط متن برای برقرارکردن یک متن در یک صفحه
vertical در زاویه راست نسبت به افق
vertical شاغولی
vertical عمودی [ریاضی]
near vertical تقریبا عمودی
vertical عمودی
vertical شاقولی
vertical تارکی راسی
vertical واقع در نوک
vertical قائم
vertical cut برش قائم
vertical curve خم طولی
vertical angles گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
deflection of vertical اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
vertical curve قوس
vertical deformation تغییر شکل قائم
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
vertical drop ابشار قائم
vertical envelopement احاطه قائم
vertical envelopement حرکت دورانی قائم
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical creep وارفتگی قائم
vertical control کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
plain vertical سطح افق
true vertical قائم واقعی
vertical adjustment تنظیم عمودی
local vertical قائم محلی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical axis محور عمودی
vertical axis محور قائم
vertical antenna انتن عمودی
vertical bulking کمانش قائم
vertical circle دایره عظیمه ماربر راس القدم و سمت القدم نافر
vertical circle دایره قائم
vertical combines ترکیب عمودی
plain vertical خط افق
vertical loom دار عشایری [قالی]
vertical tail دم قائم
vertical tab جدول بندی عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical frame قالبعمودی
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
vertical speed سرعت قائم
vertical speed سرعت صعود
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
vertical takeoff سرعت صعود اولیه هواپیما
vertical loom دار روستایی [قالی]
vertical loom دار افقی [قالی]
vertical beam چوب [میله] طولی دار [قالی]
vertical beam راست رو
vertical cliffs صخره های عمودی
vertical curve منحنی در نیمرخ طولی
vertical shaft میلهعمودی
vertical pupil مردمکعمودیچشم
vertical pocket جیبعمودی
vertical union اتحادیه صنعتی
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
vertical photograph عکس قائم
vertical interval فاصله عمودی
vertical force نیروی شاغولی
vertical justification تطابق عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical photograph عکس هوایی قائم
vertical integration ادغام عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical interval اختلاف ارتفاع
vertical equity عدالت عمودی
vertical force نیروی قائم
vertical force نیروی عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical recording ضبق عمودی
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
vertical sand drainage زهکشهای قائم ماسهای چاه زهکش ماسهای زهکشهای ایستاده ماسهای
vertical side band میلهعمودیطرفین
vertical lift bridge پل بالارو
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical retort tar قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
vertical pivoting window پنجرهگردانعمودی
vertical probable error اشتباه احتمالی قائم
vertical probable error خطای اصابت قائم گلوله
vertical pressure gradient تغییر فشار اتمسفری در واحدتغییر ارتفاع
vertical control operator متصدی اندازه گیری تراز وارتفاع
prime vertical circle دایره قائم اصلی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
vertical center line illusion خطای خط قائم مرکزی
vertical-axis wind turbine توربینبادیمحورعمودی
double column vertical boring mill ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
check محک زدن
check up رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
check سنجیدن
check تجزیه کردن
check up معاینه کردن
check out بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
check مطالعه کردن
check بررسی کردن
check تحقیق کردن
check ارزیابی کردن
check عیار گرفتن
to check off رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
second check بررسی دوباره
second check بررسی نهایی
in check <idiom> غیرقابل کنترل
Please check the ... لطفا ... را کنترل کنید.
to check in نام نویسی کردن [هتل]
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
to check up درست رسیدگی یاحساب کردن
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check اجرای خشک یک برنامه
check کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
check اطمینان از صحت چیزی
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com