English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
virtual mass مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
Other Matches
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
virtual برای مدت فراخوانی
virtual و مقصد.
virtual آدرس مربوط به فضای ذخیره سازی مجازی
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
virtual بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
virtual تصویر کامل ذخیره شده در حافظه بجای اینکه بخشی از آن که نمایش داده شده است
virtual حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
virtual واقعی
virtual معنوی
virtual موجود بالقوه تقدیری
virtual مجازی
virtual ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
virtual مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
virtual quantum کوانتوم مجازی
virtual storage انباره مجازی
virtual storage حافظه مجازی
virtual stress تنش مجازی
virtual table جدول مجازی
virtual temperature دمایی که ذرهای از هوا داراخواهد بود اگر فاقد بخار اب باشد
virtual address آدرس مجازی
virtual reality واقعیتخیالی
virtual entropy انتروپی مجازی
virtual address نشانی مجازی
virtual memory حافظه مجازی
virtual machine دستگاه مجازی
virtual particle ذره مجازی
virtual cathode کاتد مجازی
virtual computer کامپیوتر مجازی
virtual focus کانون مجازی
virtual gravity شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
virtual image تصویر مجازی
virtual inertia قسمتی از نیروی اینرسی که روی جسم در حال نوسان اثرمیکند
virtual machine ماشین مجازی
virtual level تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
virtual work method روش کار مجازی
the virtual work method روش اصل مجازی کار
virtual storage access method روش دستیابی انباره مجازی
virtual storage operating system سیستم عامل حافظه مجازی
mass جرم لختی [فیزیک]
mass جرم ماند [فیزیک]
in mass به شکل توده
in mass بطور دسته جمعی
in mass بطوریکجا
in the mass یکجا
in the mass مجموعا
in the mass بطور کلی
mass جرم [فیزیک]
mass جرم
mass تمرکز قوای جنگی
mass مقدار حجم توده کردن قوا
mass انبوه
mass جماعت
mass مراسم عشاء ربانی
mass کپه
mass گروه
mass جمع
mass جرم حجم
mass قسمت عمده
mass جمع اوری کردن
mass توده مردم
mass توده
mass جمعی
mass انبوه توده
mass spectrometry طیف سنجی جرمی
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
mass storage انبارش تودهای
mass storage تل انباره
rest mass جرم ساکن
mass spectrometer طیف سنج جرمی
mass society جامعه انبوهیده
mass reflex بازتاب کلی
mass reaction واکنش کلی
mass psychology روانشناسی توده ها
mass storage سیستم ذخیره داده که بیشتر از یک میلیون بیت داده را نگهداری میکند
mass storage ذخیره و بازیابی حجم بزرگ داده
mass storage انبار انبوه
relativistic mass جرم نسبیتی
reduced mass جرم کاهیده
reduced mass جرم کاهش یافته
rest mass جرم مسکون
neutron mass جرم نوترون
rolling mass توده غلطان
stamping mass جرم قالب گیری
mass spectrograph طیف نگار جرمی
molecular mass جرم مولکولی
molar mass جرم مولی
material mass جرم مادی
mass unemployment بیکاری انبوه
rest mass جرم سکون
intrinsic mass جرم لختی [فیزیک]
proper mass جرم لختی [فیزیک]
invariant mass جرم ماند [فیزیک]
rest mass جرم ماند [فیزیک]
intrinsic mass جرم ماند [فیزیک]
proper mass جرم ماند [فیزیک]
rest mass جرم لختی [فیزیک]
land mass سرزمین بزرگ
land mass اقلیم
land mass قاره
land mass کشخر
land mass خشکسار
mass-produce تولیدانبوه
mass squad گروه توده
High Mass عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
angular mass گشتاور لختی [فیزیک]
angular mass ممان اینرسی [فیزیک]
angular mass گشتاور ماند [فیزیک]
angular mass گشتاور خطی [فیزیک]
invariant mass جرم لختی [فیزیک]
mass concrete مرکز جرم
mass axis محور جرم
mass action قانون اثر جرم
mass action عمل کلی
low mass عشای ربانی ساده
lost mass افت جرم
levy in mass masse en levee
isotopic mass جرم ایزوتوپی
initial mass جرم اولیه
he is a mass of faults سراپا عیب است
gravitational mass جرم گرانشی
mass balance موازنه جرم
mass bombing بمباران زیاد
mass concrete بتن حجیم
mass concrete بتن توده
mass concrete بتن معمولی
mass communication ارتباط جمعی
mass casualties تلفات و ضایعات شدید
mass casualties تلفات زیاد
mass book کتاب نماز
mass book زادالمعاد
mass book کتاب نماز سالیانه
mass bombing بمباران یکجا
electron mass جرم الکترون
critical mass جرم بحرانی
critical mass توده حساس
mass-production تولید انبوه
mass media رسانههای همگانی
mass media وسایل ارتباط جمعی
mass media رسانههای گروهی
centre of mass مرکز ثقل
centre of mass گرانیگاه
mass nouns اسم کل
mass nouns اسم عام
mass noun اسم کل
air mass جریان تودهء عظیمی از هواکه مسافت زیادی را در سطح زمین طی میکند
air mass توده هوا
critical mass توده مهم
conservation of mass بقای جرم
center of mass مرکز جرم
center of mass مرکز حجم هدف
center of mass مرکز هیولای هدف
center of mass مرکز هدف
mass polymerization بسپارش تودهای
atomic mass جرم اتمی
mass noun اسم عام
mass conditioning جهت دادن به توده مردم
mass number عدد وزن اتمی
mass meeting انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
mass practice تمرین بدون استراحت
mass poverty فقر عمومی
mass hall سالن غذاخوری
mass flow دبی جرمی
mass of the electron جرم الکترون
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
mass of maneuver حجم مانور
mass formation ارایش هجومی انبوه
mass hall سالن نهارخوری
mass formation ارایش توده
mass number عدد جرمی
mass hysteria هیستری جمعی
mass number وزن اتمی
mass memory حافظه انبوه
mass movement جنبش تودهای
mass production بس فراوری
mass production تولید بمقدارزیاد
mass production تولید ماشینی
mass practice تمرین فشرده
mass diagram منحنی مجموع بدهها
mass defect نقصان جرم
mass data دادههای انبوه
mass curve منحنی تجمعی
mass contagion سرایت جمعی
mass consumption مصرف کلان
mass consumption مصرف انبوه
mass diagram منحنی نجموع
mass conservation بقاء جرم
mass production تولید انبوه
mass energy جرم - انرژی
mass education اموزش جمعی
mass education اموزش همگانی
mass production of goods تولید انبوه کالا
age of mass consumption عصر مصرف انبوه
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
mass storage device دستگاه تل انبارش
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
atomic mass unit واحد اتمی جرم
central mass storage انباره انبوه مرکزی
law of mass action قانون اثر جرم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com