English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
volume charge بار حجمی
Search result with all words
density of volume charge چگالی بار حجمی
Other Matches
volume فرفیت
volume گشایش
volume نام انتساب شده به دیسک یا نوار مشخص
volume دیسک یا نوار یا وسیله ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume برچسب
volume حجم [ریاضی]
on/off/volume مفتوحنخها
volume میزان
volume بصورت مجلد دراوردن
volume برزگ شدن
volume کتاب برحجم افزودن
volume توده
volume حجم
volume درجه صدا جلد
volume بلندی صدا
volume جلدکتاب
volume مقدار
volume تعداد میزان
volume دفتر
volume قدرت دستگاه مخابراتی
volume جلد
volume مجلد
traffic volume بار شد و امد
traffic volume حجم امد و شد
tonal volume بلندی صوت
tidal volume حجم جاری
the volume that preceded جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
the volume that preceded جلد پیش
weight by volume وزن حجمی
void volume حجم خالی
volume adjustment تنظیم شدت صوت
an odd volume جلد تکی یا متفرقه
volume capacity گنجایش
volume capacity فرفیت
volume compressor محدودکننده دینامیکی
absolute volume حجم مطلق
volume control کنترل شدت صوت
volume discont تخفیف مقداری
volume discont تخفیف خریدعمده
volume discount تخفیف
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
swept volume حجم سیلندر
molar volume حجم مولی
molal volume حجم مولی
free volume حجم ازاد
flood volume حجم سیل
excluded volume حجم مستثنی
equipotential volume حجم هم پتانسیل
end of volume انتهای جلد
employment volume حجم اشتغال
mole volume حجم مولی
molecular volume حجم مولکولی
specific volume حجم ویژه
volume of sound شدت صوت
retention volume حجم بازداری
residual volume حجم باقیمانده
proper volume ویژه حجم
partial volume حجم جزیی
multifile volume حجم چند فایلی
multifile volume حجم چند پروندهای
dead volume حجم مرده
volume of sales گردش معاملات
volume of trade حجم بازرگانی
volume of transactions حجم مبادلات
volume percent درصد حجمی
volume reverberation پخش صوت در اب به طوریکجا
volume readout حجمنمایشدادهشده
volume unit واحد بلندی صدا
volume of sales حجم فروش
volume of sales حجم معاملات
volume of sales مقدار فروش
volume control پیچ صدا
volume of production حجم تولید
volume fraction کسر حجمی
volume expander منبسط کننده دینامیکی
volume label برچسب دیسک
volume label برچسب حجم
volume of money حجم پول
volume expander صوت گستر
volume of export حجم صادرات
volume of fire حجم اتش
volume of import حجم واردات
volume discount مقدار
partial molar volume حجم جزیی مولی
receiver output volume شدت صوت گیرنده
gram molecular volume حجم مولکول- گرم
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
sound volume amplifier تقویت کننده شدت صوت
volume table of constants فهرست راهنما
volume table of constants جدول برچسب محتویات
ringing volume control کنترلصدایرنگ
receiver volume control کنترلصدایدریافتی
volume of bank credit حجم اعتبارات بانکی
automatic volume control نافم خودکار صدا
volume change of concrete تغییر حجم بتن حاصل ازانقباض و انبساط
charge خرج
in charge متصدی
charge دستگاه با ماده منفجره
take over in charge تصدی
like charge قطبهای همنام
like charge شارژ همنام
take over in charge تحت اختیار دراوردن
(in) charge of something <idiom> مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
in charge <idiom> مسئول بودن
in the charge of <idiom> تحت مراقب یا نظارت
in charge <adj.> پاسخگو
on charge of به اتهام
in charge <adj.> مسئول
be charge with متهم شدن به
charge اتهام
charge حمله به حریف
charge خطای حمله
charge مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge بار
charge خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge پر کردن
charge خرج منفجره
charge متهم کردن
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge بار کردن
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge محفظهای
charge بدهکار کردن
charge شارژ کردن شارژ
charge بار الکتریکی
charge موردحمایت
charge پرکردن
charge تصدی
charge متهم ساختن
charge مطالبه بها
charge زیربار کشیدن
charge عهده دارکردن
charge گماشتن
charge وزن
charge some one with به عهده کسی گذاشتن
charge عهده داری
charge حمله اتهام
charge هزینه
charge بار مسئولیت
bank charge هزینههای بانکی
unlike charge قطب غیر همنام
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
service charge اضافه کار
service charge انعام
accumulator charge بارگیری اکومولاتور
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
tas de charge پاطاق
charge sheets ورقه حاوی مشخصات متهم
cover charge مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
charge sheet ورقه حاوی مشخصات متهم
depth charge بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
depth charge خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charge خرج عمیق
trickle charge پر کردن اهسته
total charge بارگذاری کامل
surface charge بار سطحی
supplementary charge خرج یدکی خرج اضافی
supplementary charge خرج تکمیلی
sticky charge خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
sticky charge خرج چسبنده
static charge برق ساکن
statement of charge اعلام اتهامات
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
spotting charge خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
spinning charge بار چرخان
bursting charge بار انفجاری
bursting charge خرج منفجرکننده
boost charge ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
toll charge باج
to give in charge سپردن
to give in charge تسلیم کردن
to charge a gun خرج در تفنگ گذاشتن
bound charge بار بسته
bring a charge against someone به کسی تهمت زدن
telephone charge هزینه تلفن
tapering charge پر کردن شیبدار
bursting charge خرج تلاش
carrying charge هزینه حمل و نقل
physician in charge دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
doctor in charge دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
induced charge بار القاء شده
to charge the battery باتری را بار کردن
What's the charge per hour? کرایه هر ساعت چقدر است؟
minimum charge حداقل هزینه
minimum charge حداقل قیمت
electrostatic charge بار الکتریسیته ساکن [که در اثر مالش بوجود می آید.]
import charge حقوق واردات
export charge حقوق صادرات
export charge هزینه صادرات
export charge تعرفه صادرات
import charge تعرفه واردات
import charge هزینه واردات
What's the charge per day? اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
What's the charge per week? اجاره آن برای یک هفته چقدر است؟
charge indicator اندازهشارژ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com