English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
wall entrance عبور از داخل دیوار
Other Matches
entrance ورودی
entrance در ورودی
entrance در جلویی [ساختمان]
entrance درون رفت
entrance ورودیه اجازه ورود
entrance حق ورود دروازهء دخول
entrance ورود
entrance مدخل بار
entrance درب مدخل
entrance مدخل
entrance مدهوش کردن دربیهوشی یاغش انداختن ازخودبیخودکردن زیادشیفته کردن
entrance اغاز
entrance head بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
entrance loss افت حاصل از اصطکاک
entrance switch کلید کنتور
free entrance ورود مجانی
station entrance ورودیایستگاه
platform entrance سکویورود
main entrance ورودیاصلی
entrance door در جلویی [ساختمان]
entrance turnstile تیرچهاربازویگردندهورودی
entrance door در ورودی
entrance door ورودی
entrance gallery دالان دستیابی
He kept glancing toward the entrance. او دائما به سمت در ورودی نگاه می انداخت.
to entrance with fear زهره ترک کردن
entrance fees حق ورود
entrance fee حق ورود
delivery entrance ورودیحامل
entrance door درورودی
service entrance پست انشعاب
entrance doors در های ورودی
entrance slide سراشیبیورودی
college entrance examinations board شورای امتحانات ورودی
ceeb (college entrance examination board شورای امتحانات ورودی
There were teeming ( surging) crowds outside the entrance of the theatre house . دم در سینما جمعیت موج می زند
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
the wall پشت دیوارایستاده بودم
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall سرتاسری
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall-to-wall کامل
wall-to-wall فراگیر
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall همه جانبه
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall حصار
wall محصورکردن
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall حصار دار کردن
wall دیوارکشیدن
wall تیغه کشیدن دیوار
wall محصور کردن
wall جدار
wall دیواره
wall دیوار
wall دیواری
wall paper کاغذ دیواری
wall pass پاس مستقیم
wall painting نقاشی دیواری
wall plate زیرسری
wall rue سداب کهنه
wall socket پریز دیواری
wall socket پریز روی دیوار
wall tie بست دیواری
wing wall دیواره جانبی
town wall باروی شهر
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall louse موریانه
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
wailing wall دیوارندبه
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
toe wall دیوارضامن پادیوار
toe wall دیوار پای خاکریز
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall eye چشم مات
wall louse ترده
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
wall knot گره تخت
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
wall insulator عایق دیوار
wall hanging تزئینات دیواری
wall eye چشم سفید
wall knot گره حصیری
wall sockets پریز های روی دیوار
hole in the wall <idiom>
handwriting on the wall <idiom>
batter of wall میل دیوار
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
conservative wall دیوار باغچه
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wall clock ساعت دیواری
the picture on the wall این عکس روی دیوار
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز ها
wave wall دیوارموج
curtain-wall تیغه
wall tent چادردیوارهدار
fruit-wall چفته
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
Qibla wall دیوارکیبلا
start wall دیوارهشروع
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
wall grille شبکهدیواری
wall and rails دیواروریلها
turning wall دیواربازگشت
tank wall دیوارهنانکر
dwarf wall دیوار نیمه
back wall دیوارپشتی
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
interior wall دیوار داخلی
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
decorated wall دیوار تزیینی
cut off wall دیوار جداکننده
curtain wall تیغه
fresco a wall دیوار سفید کرده را
fresco a wall اب رنگ زدن
front wall دیوار مقابل اسکواش
insulated wall دیواره عایق
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
gravity wall دیوار وزنی
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
cross wall دیوار همبر
banch wall دیواره پشتیبان
banch wall دیواره محافظ
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
an interstice in a wall ترک در دیوار
cavity wall دیوار دو جداره
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار صندوقهای
party wall دیوار مشترک
base of wall روپی
batter of a wall میل دیوار
batter of a wall شیب دیوار
coping of a wall در پوش روی دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
clay wall دیوار چینه
box wall صندوقه
wall arcade طاقنما
bench wall دیوار تکیه گاه
bearing wall دیوار بارگیر
bearing wall دیوار باربر
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
to deaden a wall عایق کردن دیوار
render a wall استرکشی دیوار
rear wall دیوار پشت
plinth of a wall ازاره
quay wall دیوار بارانداز
sleeper wall دیوار کرسی
to deafen a wall عایق کردن دیوار
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
thickness of a wall ضخامت دیوار
thickness of a wall کلفتی دیوار
the pictures on the wall ی روی دیوار
the pictures on the wall عکس ها
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
spine wall دیوار اساسی
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
pise wall چینه
wall wort اذن الفار
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
outer wall دیوار خارجی
one brick wall دیوار یک اجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com