English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
wash deck hose لوله شستشوی پل ناو
Other Matches
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
to do the dishes [to wash up] [to give dishes a rinse] [to wash the dishes] شستن [تمییز کردن] ظرف
hose لوله پلاستیکی
hose جوراب
hose لوله خرطومی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose شیلنگ
hose شلنگ
hose لوله
armored hose لوله لاستیکی زره دار
radiator hose شلنگرادیاتور
shower hose شلنگدوش
sprinkler hose شلنگآبپاشی
boot hose پای افزار
air hose شیلنگ هوا
boot hose زنگار
inductor hose لوله رابط
water hose شلنگآب
outlet hose شبکهخارجی
inlet hose شلنگداخلی
suction hose لوله پلاستیکی اب مکنده
suction hose شیلنگ مکنده
hose coupling پیوست لوله پلاستیکی
hose clamp بست لوله لاستیکی
half hose جوراب مردانه
flexible hose شلنگ
flex hose شلنگ
fire hose لوله اب
panty hose جوراب شلواری
brake hose شلنگترمز
drain hose شلنگآبکثیف
emptying hose شلنگتخلیه
garden hose شلنگباغبانی
hose connector اتصالدهندهشلنگ
hose nozzle سرشلنگ
hose trolley چرخهمحلشلنگ
hydraulic hose شلنگهیدرولیکی
trunk hose شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
sheathed hose لوله لاستیکی روکش دار
flexible rubber hose شلنگلاستیکیانعطافپذیر
flexible hose connection رابطانعطافپذیرلوله
petrol pump hose شلنگپمپبنزین
air hose coupling دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
air hose connection اتصالشلنگهوا
flexible metal hose لوله فلزی قابل انعطاف
mud injection hose لولهتزریقرسوب
ladder and hose strap بندایمنی
wash off با شستشو پاک کردن
wash out زیان
do not wash نشورید
wash out ضرر
wash out محو کردن شستشو
wash out شکست مردود
wish wash حرف بی ربط و پوچ
wish wash مشروب ابکی اب زیپو
to wash something up بکنار ساحل شستن چیزی
wash away با شستشو پاک کردن
wash out از پا دراوردن
wash up دست و رو شستن
wash in پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
wash out شیار ابرو
wash out ابرو
wash out اب بردگی
wish wash سخن بی معنی
wash up از پاافتادن
wash اب دادن شستشو
wash out کثافات را پاک کردن
to wash up شستن
to wash down رقیق کردن
to wash down ابکی کردن
to wash up پاک کردن
wash حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر
wash موج زایشی
wash out شستشو کردن
Go and wash yourself برو دست ورویت رابشور
wash شستن
wash شستشو دادن
wash پاک کردن
wash شستشو
wash out ازبین بردن
wash غسل رختشویی
wash linen کهنه فرفشویی
mere wash اب زیپو
it wont wash اگرانرابشویندرنگش میرود
wash house رختهای شستنی
wash oil روغن شستشو
wash house رختشوی خانه
wash heat گرمای جوش
wash ball صابون دستشویی
wash drawing ابرنگ سیاه
rain wash فرسایش ناشی از ریزش باران
rock wash پوشش سنگی
wash and wear بشور و بپوش
slope wash شیب شست
stack wash تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
wash basin دستشوئی
wash board تخته رختشویی
wash bottle اب فشان
wash bottle بطری شستشوی
wash boiler دیگ رختشویی
pig's wash گنداب
pig's wash اشغال
pig's wash بسباب
pig's wash گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
to wash offŠout or away باشستش بردن یاپاک کردن
lime wash دوغاب اهک
antique wash دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
car wash محلشستشویماشین
to let music wash over somebody به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
Is there a car wash? آیا اینجا ماشینشویی هست؟
wash one's hands of <idiom> ترک کردن
wash leather جیر
black wash نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود
black wash رنگ سیاه
back wash حرکت اب در نتیجه پارو زدن
back wash فشار عقب اب
back wash عقب زدن اب
Does this material wash well? آیا این جنس قابلیت شستشودارد؟
To wash ones hands of somebody (something). دست از کسی (چیزی )شستن (قطع مسئولیت ورابطه )
To have a wash and brush up. سروصورت راشستن (وآرایش دادن )
wet wash رخت شو
Is there a car wash? آیا اینجا کارواش هست؟
wash tower فیلهشستشو
wash tub تغار رختشویی
wash PROM پاک کردن داده از PROM
wash out valve شیر تخلیه رسوبات در مخزن
wet wash لباسشو
wash your hands دستهای خود را بشویید
to wash something ashore بکنار ساحل شستن چیزی
eye wash داروی چشم
dish wash ابی که دران فرف شسته باشند
we sent the linen to the wash رختهای شستنی رابرختشویخانه فرستادیم
dry wash خشک شویی
dry wash خشک شویی کردن
under deck زیر عرشه
well deck پل فرورفته
well deck عرشه بارگیری
well deck پل بارگیری
deck درایو نوار مغناطیسی
deck عرشه ناو
on the deck روی عرشه ناو
on the deck در روی عرشه
on deck روی عرشه
on deck دونده منتظر نوبت
on deck در انتظار نوبت شنا
deck سکوی جلوی تانک
deck سکوی موتور
deck مقر
deck مجموعه بزرگی از کارت پانچ ها
deck پل کشتی
deck عرشه
on the deck پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
the deck was a عرشه کشتی را اب فراگرفته بود
deck عرشه کشتی
deck کف سطح
deck : اراستن زینت کردن
deck عرشه دار کردن
deck عبورگاه
deck پوشاندن
deck : عرشه
deck یکدسته ورق
deck دستینه دسته
wash hand stand دستشویی
this soup is mere wash این سوپ خیلی رقیق است
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
this soup is mere wash اب زیپواست
wash hand stand روشوری
hand wash basin چاهک دستشویی
deck cargo بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
deck board کف پالت
landing deck غرشهفرود
deck alert حالت اماده باش در روی عرشه
observation deck میزمشاهدات
on-deck circle دررویدایره
deck alert اماده باش عرشه
deck cargo بار روی عرشه
deck chair صندلی حصیری تاشو
control deck کنترلعرشه
deck crane بالابرعرشه
deck house اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
deck head سقف
deck gang ملوان پل کشتی
deck gang ملوان
deck department قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
deck department قسمت اداری ناو
pectoral deck دکسینهای
datum deck پل مبنا
promenade deck عرشهتفریحی
flight deck عرشه ناو هواپیمابر
flight deck پل پرواز
flight deck عرشه پرواز
hit the deck <idiom> از خواب بیدار شدن
tape deck نوار ران
tape deck نوارچرخان
tape deck نوار چرخان
binary deck دستینه دودویی
bridge deck بدنه پل
top deck سرورق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com