Dictiornary-Farsi | wealth effect | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
wealth effect	اثر ثروت
wealth effect	"اثر پیگو "


Other Matches

wealth	توانگری
wealth is nothing to	ثروث پیش .....هیچ است
wealth	زیادی
wealth	وفور
wealth	مال تمول
wealth	ثروت
wealth	دارایی
He squandered his wealth.	مال وزندگیش رادود داد
economic wealth	ثروت اقتصادی
wealth tax	مالیات بر ثروت
wealth distribution	توزیع ثروت
he was proud of his wealth	بدولت خود میبالید
he was proud of his wealth	بدارایی خود مغرور بود مست دارایی خود بود
he is possessed of wealth	او دارای ثروت است
wealth of nations	ثروت ملل
distribution of wealth	توزیع ثروت
conscription of wealth	مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
industrial wealth	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
net wealth	ثروت خالص
net wealth	دارائی خالص
national wealth	ثروت ملی
redistribution of wealth	توزیع دوباره ثروت
common wealth	مشترک المنافع
common wealth	رفاه عمومی جمهوری
social wealth	ثروت اجتماعی
common wealth	کشور
common wealth	ملل مشترک المنافع
common wealth	ممالک مشترک المنافع
wealth creation	ایجاد ثروت
wealth saving relationship	رابطه ثروت و پس انداز
To attain position and wealth.	به مقام وثروت رسیدن
the common wealth of massachusette	چهار ایالت کنتاکی وماساچوست و ویرجینیا وپنسیلوانیا را گویند
the common wealth of learning	افراد اهل علم
the common wealth of learning	مجمع ادبا
the common wealth of england	جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
the common wealth of australia	ممالک مشترک المنافع استرالیا
social security wealth	ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
man made wealth	ثروت ساخت بشر
the british common wealth of nation	انگلستان و ایرلند و ممالک وابسته ازاد و ممالک تحت الحمایه و مستعمره ان راگویند
To squander tyhe national wealth.	ثروت ملی را آتش زدن (برباد دادن )
I am sick and tired of hearing about your wealth ( fortune ) .	تو هم که با این ثروتت ما را کشتی
after-effect	تاثیر بعدی
to this effect	ازاین قرار
with effect from	از تاریخ ...
to take effect	مجری شدن
to take effect	قابل اجراشدن
to the effect that	دایربراینکه
to the effect that	مبنی براینکه
to this effect	باین معنی
come to effect	قابل اجرا شدن
What effect do you think the changes will have on you?	فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
to come into effect	مجری شدن
after-effect	اثر ثانوی
to come into effect	قابل اجراشدن
effect and cause	معلول و علت
take effect <idiom>	قانونی درست شدن
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
effect	انجام دادن
effect	اجرا
to go into effect	قابل اجرا شدن
to take effect	قابل اجرا شدن
to go into effect	کاربرد پذیر شدن
to take effect	کاربرد پذیر شدن
to go into effect	قانون شدن
to take effect	قانون شدن
to go into effect	قانونی درست شدن
to take effect	قانونی درست شدن
effect	کارموثر اجراکردن
effect	عملی کردن معلول
by-effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect	نتیجه جانبی
effect	تاثیر
effect	معلول
effect	اجرا کردن
by-effect	اثر فرعی
by-effect	اثر جانبی
cause and effect	علت و معلول
effect	مفهوم نیت
effect	اثر
effect	مفید
effect	نتیجه
effect	معنی
pincushion effect	اعوجاج بالشتکی
tax effect	اثر مالیات
piston effect	اثر سنبهای
surface effect	اثر سطح
substitution effect	اثر جانشینی
subsittution effect	اثر جانشینی
practice effect	اثر تمرین
to bring to effect	اجراکردن
pinch effect	اثر فشرده سازی
photoelectric effect	اثر فوتوالکتریک
photovoltaic effect	اثر نور- ولتی
to bring to effect	انجام دادن
thermal effect	اثر گرمایی
pigou effect	اثر پیگو
thermal effect	اثر گرما
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
tau effect	پدیده تائو
pigou effect	اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
steric effect	اثر فضایی
price effect	اثر قیمت
shielding effect	اثر حفافتی
restrictive effect	اثر انقباضی
restrictive effect	اثر کاهشی
retarding effect	اثر تاخیری
ripple though effect	اثر بازدارنده
ripple through effect	نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
seebeck effect	اثر زبک
screening effect	اثر پوششی
schottky effect	پدیده شوتکی
shoaling effect	اثرات کم عمق
redistribution effect	اثر توزیع مجدد
size effect	تاثیر اندازه
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
skin effect	اثر پوست
ratchet effect	اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
seebeck effect	پدیده زبک
skin effect	اثر سطحی
reactive effect	عکس العمل
significant effect	اثر معنی دار
significant effect	اثر مهم
shot effect	اثر ساچمهای
schottky effect	اثر شوتکی
to carry into effect	اجراکردن
carry into effect	واقعیت دادن
put into effect	به انجام رساندن
put into effect	انجام دادن
put into effect	اجرا کردن
put into effect	جامه عمل پوشاندن
corn-effect	ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
carry into effect	جامه عمل پوشاندن
put into effect	تحقق بخشیدن
carry into effect	تحقق بخشیدن
put into effect	به اجرا در آوردن
side effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
put into effect	واقعیت دادن
carry into effect	صورت دادن
carry into effect	اجرا کردن
carry into effect	انجام دادن
put into effect	واقعی کردن
carry into effect	واقعی کردن
carry into effect	عملی کردن
carry into effect	به انجام رساندن
put into effect	تکمیل کردن
carry into effect	تکمیل کردن
put into effect	صورت دادن
put into effect	عملی کردن
carry into effect	به اجرا در آوردن
put into effect	صورت گرفتن
special effect	جلوههایویژه
tunnel effect	پدیده تونلی
tunnel effect	اثر تونلی
torque effect	اثر ترک
secondary effect	اثر فرعی
spillover effect	اثر فرعی
secondary effect	نتیجه جانبی
to give effect to	اجراکردن
to give effect to	عملی کردن
spillover effect	نتیجه جانبی
secondary effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
turning effect	اثر گردش
unfavorable effect	اثر نامساعد
sound effect	جلوههایصوتی
zener effect	اثر زنری
zener effect	اثر زنر
zeigarnik effect	پدیده زایگارنیک
zeeman effect	اثر زیمان
zeeman effect	اثر زیمن
secondary effect	اثر جانبی
spillover effect	اثر جانبی
volta effect	پدیده ولتا
volta effect	اثر ولتا
to carry into effect	بموقع اجراگذاشتن
flywheel effect	پدیده چرخ لنگری
diffusion effect	اثر شیوع
diffusion effect	اثر نشر
dependence effect	اثر وابستگی
demonstration effect	اثر نمایشی
demonstration effect	اثر تظاهری
crowding out effect	نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
crowding out effect	اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
crowding out effect	اثر جبرانی
crawl effect	اثر خزش
cotton effect	پدیده کاتن
corona effect	اثر کورونا
corona effect	اثر هالهای
coriolis effect	پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است
coriolis effect	اثرنیروی حاصله از چرخش زمین
coriolis effect	اثر نیروی کوریلیس
compton effect	اثر کامپتون
dimming effect	اثر تیرگی
dopplar effect	اثر دوپلر
doppler effect	اثر داپلر
fire for effect	تیرموثراتش
fire for effect	مرحله تیر موثر
field effect	اثر میدان
field effect	با تاثیر میدانی