Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (4 milliseconds)
English
Persian
weft insertion
پود گذاری
weft insertion
[رد کردن پود بداخل چله]
Other Matches
insertion
الحاق
insertion
جوف گذاری
insertion
ضمیمه
insertion
جاسازی تعبیه
weft
تار عنکوبت
under weft
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
weft
تنیدن
weft
چیز بافته
weft
نمدبافته
insertion reaction
واکنش جایگیری
insertion point
محل درج
insertion point
نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
insertion method
روش درج
insertion loss
توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
data insertion
ورود داده ها
data insertion
درج داده ها
insertion sorting algorithm
الگوریتم مرتب کردن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
weft thread
ریسمانتاریشکل
weft wrapping
شیرازه بافی
warp and weft
تار و پود
thick weft
نخ پود کلفت
sinuous weft
نخ پود زیر
[این نخ چون معمولا نازکتر است در موقع پودگذاری بین تارها، حالت موجی یا سینوسی به خود می گیرد لذا به این اسم نیز نامیده می شود.]
double weft
[دو پود هم ظرافت را با هم در عرض بکار بردن]
curved weft
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
curling weft
پود مجعد و نازک جهت برجسته سازی نقش
cable weft
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
weft-face pattern
[بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com