English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English Persian
wheat stack خرمن کومه گندم
Other Matches
whole wheat ساخته شده از گندم ساییده
wheat گندم
french wheat گندم سیاه
french wheat دیلار
buck wheat گندم سیاه
buck wheat دیلار
whole wheat bread انواعنانسفید
hard wheat گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
wheat rust زنگ گندم
the wheat was scanted گندم را کم کم بیرون دادند
wheat grass چمن مرغ
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
wheat eel کرم کوچک انگل گندم و علوفه
wheat chaff کاه گندم
wheat bread نان سفید
wheat bread نان گندم
section of a grain of wheat قسمتهایتخممرغ
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack up روی هم انباشتن
stack up جمع کردن اندازه گرفتن
stack پشته کردن
stack برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند
stack ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stack توده
stack جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack چاتمه کردن تفنگ
stack دودکش ناو
stack انباشتن پشته کردن
stack کومه کردن
stack توده کردن
stack قفسه کتابخانه
stack مقدارزیاد
stack پشته
stack بسته
stack دودکش دسته
stack خرمن
stack کومه
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack لوله اگزوز
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack انباشتن
stack انباشته
stack توده اجر
stack ناودان
stack محلی که نشانه گر شبکه به آن اشاره میکند
stack ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stack آدرس ابتدا پایانه پشته
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack wash تخلیه هوا به علت فشار گازدودکش ناو
stack the cards <idiom> برای کسی نقشه کشیدن
To stack the cards . ورق زدن ( تقلب درقمار )
hay stack کومه علف خشک
stack indicator نماینده پشته
exhaust stack لولهاگزوز
chimney stack دودکش
program stack پشته برنامه
chimney stack میله دودکش
stack the defence ارایش دفاعی
push up stack سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
push down stack پشته
push down stack پایین فشردنی
push down stack مجموعهای از مکانهای حافظه یا ثباتهای کامپیوترکه لیستی از نوع push-down را اجرا می کنند
row stack فاصله ردیفهای انبار از دیوار
row stack فاصله اماد از دیوار
smoke stack دودکش
stack arms فرمان چاتمه فنگ
stack arms چاتمه کردن تفنگها
stack register ثبات پشته
stack pointer اشاره گر پشته
chimney-stack [دودکشی با یک یا دو دور رو آجری]
stack memory حافظه پشتهای
stack indicator پشته نما
stack arms تفنگها راچاتمه کنید
wall stack section بخشدودکشدیواری
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
soil and waste stack کیسهخاکوفضولات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com