Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
white balance sensor
فلاش
Other Matches
sensor
رادار مراقبتی
sensor
حساس
sensor
حسی
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
sensor
حس کننده
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
sensor
گیرنده
sensor
حسگر
sensor
وسیله نوری الکتریکی که با توجه به میزان نور سیگنال تولید میکند
sensor
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER
airborne sensor
رادار مراقبتی هوابرد
light sensor
حساسگرنور
sensor probe
حسگرردیاب
distant sensor
دوریابه
remote control sensor
کنترلازراهدور
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
balance
برای همه خطاها یکسان است
balance
احتمال رویداد خطا
balance
مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
balance
خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance
روش استفاده از همه ریشههای شبکه به یک اندازه
balance
تراز همیاری
balance
روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance
قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
off balance
<idiom>
فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
out of balance
نامتعادل
available balance
مانده موجود
off-balance
فردیکهمتعادلنایستادهوهرلحظهامکانداردبرزمینبخورد
to balance out
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
balance
تراز شدن متعادل کردن ترازو
balance
تعادل
balance
موازنه تتمه حساب
balance
مانده
balance
موازنه
balance
توازن
balance
متعادل کردن
balance
موازنه کردن تعادل
balance
مانده برابرکردن
balance
تراز
balance
میزان
balance
ترازو
balance
موازنه صورت وضعیت
balance
بالانس کردن
balance
تراز کردن متعادل کردن بالانس
balance
هم وزن
balance
تتمه
balance
ترازش
dymanic balance
تعادل پویا
dynamic balance
تعادل و توازن حرکتی
balance wheel
رقاص ساعت
budget balance
توازن بودجه
electric balance
تعادل الکتریکی
burden balance
تعادل بار
forearm balance
بالانس روی ساقهای دست
budget balance
تعادل بودجه
balance theory
نظریه توازن
frog balance
بالانس قورباغهای
hand balance
بالانس روی دست
heat balance
توازن گرمایی
heavy balance
قپان
idle balance
مانده بیکار
balance tab
بالچه تعادل
demographic balance
توازن گروههای سنی
load balance
تعادل بار
counter balance
وزنه تعادلی
counting balance
ترازوی عقربه دار
counting balance
ترازوی نشان دهنده
checks and balance
کنترل و مقابله
charge balance
موازنه بار
cash balance
تراز نقدی
crane balance
تعادل جرثقیل
cash balance
مانده نقدی
balance window
پنجره چرخان
credit balance
مانده بستانکار
scale of balance
کپه
debit balance
مقدار بدهکاری
debit balance
سندبدهکاری
debt balance
مانده بدهکار
decimal balance
ترازوی اعشاری
idle balance
مانده راکد مانده غیرفعال
induction balance
تراز القا
tip the balance
<idiom>
تصمیم گرفتن ،نفوذ درتصمیم گیری
system balance
تعادل سیستم
bank balance
پولموجود در حساببانکیفرد
tiger balance
بالانس ببر
to strike a balance
موازنه دراوردن
torsion balance
ترازوی پیچشی
torsion balance
میزان ت_نش
trade balance
موازنه تجاری
trade balance
موازنه تجارتی
trial balance
ترازنامه ازمایشی
trial balance
تراز ازمایشی
visible balance
تراز مرئی
visible balance
تراز اشکار
voltage balance
میزان ولتاژ
voltage balance
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
water balance
بیلان اب
Roberval's balance
ترازویبلوار
beam balance
ترازو
swan balance
بالانس قو
strike a balance
موازنه بدست اوردن
letter balance
ترازوی نامه کشی
hang in the balance
<idiom>
line balance
تعادل خط
magnetic balance
تعادل مغناطیسی
magnetic balance
تعادل میدان
mass balance
موازنه جرم
material balance
موازنه مواد
negative balance
مانده منفی
phase balance
تعادل فازی
positive balance
مانده مثبت
precision balance
ترازوی دقیق
pressure balance
فشارسنج
roman balance
قپان
shoulder balance
بالانس شانه
spring balance
تعادل فنری
static balance
توازن ایستا
static balance
بالانس ایستا
balance rail
ریلتوازن
balance of trade
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
balance sheet
تراز نامه
active balance
مانده فعال
active balance
موازنه مثبت
active balance
مانده مثبت
adverse balance
موازنه منفی
adverse balance
مانده منفی
balance sheet
ترازنامه
balance of payments
تراز پرداختها
analytical balance
تعادل تحلیلی
analytical balance
ترازوی تجزیه
heat balance
تعادل حرارتی
automatic balance
ترازوی خودکار
balance of account
مانده حساب
accoutn balance
مانده حساب
balance sheet
بیلان
balance sheets
ترازنامه
balance sheets
بیلان
balance sheets
تراز نامه
balance beam
چوب موازانه
ampere balance
امپرسنج متوازن
balance in hand
موجودی
balance indicator
ترازنما
balance of external
liabilities and claims مانده مطالبات و بدهیهای خارجی
balance of freight
پس کرایه
balance of payments
ترازپرداختها
balance of power
تعادل قدرتها
balance of power
توازن قوا
balance of the amount
باقیمانده مبلغ
balance of trade
تراز بازرگانی
balance of payments
موازنه پرداختها
balance of trade
تراز تجاری
balance of trade
موازنه تجاری
balance of trade
ترازبازرگانی
balance of trade
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
balance economy
اقتصاد متوازن
balance climbing
صعود تعادلی
balance due
مانده معوق
balance control
ترازپای
aerodynamic balance
تعادل ایرودینامیکی
balance coil
پیچک تراز
white
بازیگر نخست شطرنج
white f.
پرچم سفید
white out
انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
چاپگر لیزری که اشعه لیزر را در نقاطی که چاپ نشده اند متمرکز میکند.
white a
مرگ موش
white
سفید
off white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white
سفیدشدن
white
سپیده
off-white
رنگ زرد کمرنگ یا کرم نزدیک رنگ سفید
white
به رنگ برف
white
سفیدی
non-white
فردغیراروپایی غیرسفید
white
سفید کردن
trade balance deficit
کسری تراز تجاری
real balance effect
اثر مانده واقعی
single leg balance
حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
real balance effect
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
Libra the Balance (September 23)
برجمیزان
trade balance surplus
مازاد تراز تجاری
weight and balance sheet
برگ بازرسی تعادل وزن هواپیما
unfavorable balance of trade
توازن نامطلوب تجارتی
The policy of balance of power.
سیاست موازنه قدرت
balance sheet account
حساب ترازنامه
balance on current account
مانده حساب جاری
favourble balance of trade
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
favorable balance of trade
موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
balance collective forces
نیروهای کلی متعادل
current account balance
تراز حساب جاری
balance earth works
یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
balance of foreign trade
تراز تجارت خارجی
balance of international payment
موازنه پرداختهای بین المللی
balance of international payments
تراز پرداختهای بین المللی
international balance of payments
تراز پرداختهای بین المللی
bank balance sheet
تراز نامه بانک
governor balance weight
وزنه تعادل رگولاتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com