Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
English
Persian
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
Other Matches
cord
سیم
cord
کابل واکسیل
cord
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord
وتر قیطان
cord
طناب
cord
وتر
cord
ریسمان
cord
طناب نازک
cord
رسن سیم
cord
زه
cord
بند
flexible cord
قیطان
the spinal cord
نخاع
telephone cord
بند تلفن
patch cord
سیم رابط
patch cord
سیم سرهم بندی
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
line cord
بند خط
ganglionic cord
طناب گرهی
silver cord
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
flexible cord
سیم قابل انعطاف
lamp cord
سیم لامپ
the spinal cord
مغز حرام
the vocal cord
رباط صوت
cord grip
زهقلاب
cord tieback
بندپردهقیطانی
lift cord
طناببالابر
master cord
ریسماناصلی
operating cord
نختنظیم
spermatic cord
جایگاهاسپرم
treadle cord
رکابریسمان
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
vocal cord
تاراوا
sash cord
طناب لنگر
detonation cord
فتیله چاشنی
umbilical cord
بند ناف
umbilical cord
سیم قابل قطع و وصل شدن
spinal cord
مغز تیره
cord drill
مته کمانی
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
avalanche cord
ریسمان بهمن
spinal cord
نخاع شوکی
umbilical cord
سیم سریع الاتصال
spinal cord
نخاع
cord pulley
قرقره و طناب
cord twister
زهتاب
spinal cord
مغز حرام نخاع شوکی
detonation cord
سیم انفجار
detonating cord
فتیله انفجاری
detonating cord
مدارمنفجرکننده
detonation cord
فتیله منفجر کننده
detonating cord
مدار چاشنی
wild about
شیفته
wild
جنگلی
wild
خود رو شیفته و دیوانه
wild
ریسکی
wild
ماجراجویانه
wild
وحشی
wild a
گورخر خردشتی
wild about
دیوانه
net cord judge
داور تور
lift cord lock
قفلطناببالابر
wild shot
تیر بی هدف
wild rye
الیم
wild rue
سداب کوهی اسپند
wild rocket
کک کوج
wild rice
برنج وحشی
wild rape
اهوری تخم خردل
wild pigeon
کبوتر چاهی کفتر چاهی
wild parsmip
شقاقل مصری
Wild West
ایالتهای غربی
Wild West
غرب وحشی
wild garlic
سیرخرس
run wild
<idiom>
غیرقابل کنترل
wild garlic
پیاز خرسی
wild animals
حیواناتوحشی
wild garlic
والک کوهی
wild shot
تیر پراکنده
wild parsley
انواع هویج وحشی
wild pansy
بنفشه فرنگی
to drive wild
دیوانه کردن
wild boar
گرازوحشی
wild beasts
جانوران وحشی وحوش
wild beast
دد وحش
wild basil
ضمیران
wild ass
گورخر
wild and woolly
ژولیده پشمالو
wild and woolly
درهم ریخته
wild and woolly
کثیف
wild goat
بزکوهی تکه
run wild
خودروبودن
run wild
بی بند و بار بودن
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
wild bryony
پنجه کلاغ
wild mustard
خردل بری ایهقان
wild oat
جو دو سر
wild pansy
بنفشه سه رنگ
wild oat
جوپیغمبری اصل
wild marjoram
اویشن شیرازی گلپر
wild land
صحرا بیابان
wild land
زمین بایر و لم یزرع
wild or bohemian
زیتون بری
wild fowl
مرغان وحشی پرندگان وحشی
wild flax
کتان
wild eyed
دارای چشمان وحشی وخیره
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
to have the wild stag's foot
<idiom>
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
wild rocket oil
روغن منداب
gum of wild almond
زد
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
wild-goose chase
تلاش بیهوده
gum of wild almond
زدو
wild oriental a tree
ارژن
gum of wild almond
ازدو
wild goose chase
تلاش بیهوده
to sow one's wild oats
جولان خودرادادن
to sow one's wild oats
چل چلی خودرا کردن
wild goose chase
<idiom>
ناامیدانه جستجو کردن
wild thymeŠmother of thyme
سیسنبر
wild-goose chases
تلاش بیهوده
to goon a wild goose chase
درپی کارغیرعملی یامحال رفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com