English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
wind rose نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
wind rose شقایق اگرمون
Other Matches
measurement of wind direction: wind vane اندازهگیریمقداربارشبرف
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
rose رنگ گلی سرخ کردن
rose گل سرخ
rose of may نرگس سفید
the rose حمره
the rose باد مبارک
the rose بادسرخ
rose vinegar خیسانده گل سرخ در سرکه
rose water لطیف احساساتی
rose of jericho کف مریم
rose water گلاب زدن
rose mallow گل پنیرک
rose mallow گل خطمی
rose lipped دارای لبهای گلگون
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
rose water لطافت
rose of sharon بامیه شامی
rose red رنگ سرخ
rose red گل سرخی
rose red سرخ
rose rash بدل سرخک
rose rash سرخچه
rose preserve گلفند
rose water گلاب
rose preserve گل انگبین
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
guelder rose بداغ
rose lipped یاقوت لب
rose leaf برگ گل
rose colored گلی
rose cheeked گلچهره
rose cheeked گلعذار
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose bush گلبن
rose bush بته گل سرخ
rose bud دخترزیبا غنچهای
rose bud غنچه گل سرخ
rose box الک ته لوله پمپ خن ناو
red rose گل سرخ
red rose گل سوری
rose colour رنگ گلی
rose bay خر زهره
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose fever تب بهاره
rose diamond الماس فلامک
rose cut دارای تراش فلامک
rose coloured مبنی برخوش بینی
mallow rose گل خطمی
monthly rose خطمی مجلسی
monthly rose خطمی درختی
musk rose گل مشکیجه
no rose without thorn گل بیخارنچیده است کسی
rose coloured گلگون
rose bay گل معین التجاری
tea rose گل چای
compass rose صفحه جهت یاب
china rose خطمی مجلسی
rose coloured گلی
as fair as a rose <idiom> مثل ماه
There is no rose without thorn . <proverb> هیچ گلى بى خار نیست .
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
rose colored گلگون
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
rose hip نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
compass rose شمال نما
rose rash کاذب
dog rose نوعی از گل نسرین
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
yellow rose گل زرد
damask rose گل محمدی
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
corn rose شقایق
corn rose گل خشخاش
life is not all rose culour در زندگی نوش ونیش باهم است
The smoke rose straight up. دود راست رفت بالا
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
rose-coloured spectacles عینک خوش بینی
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
I planted the garden with rose – bushes . درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
down wind بادبسمتپائین
wind up <idiom> خیلی هیجان زده شدن
in the wind <idiom> بزودی اتفاق افتادن
to wind off واتابیدن
wind up منحل کردن
to wind off باز کردن
to get wind of بو بردن از
to get the wind up بیم داشتن
it goes before the wind بادانرامیبرد
there is something in the wind کاسهای زیر نیم کاسه است
wind up <idiom> سفت کردن فنر ماشین
wind up <idiom> به پایان رساندن ،تسویه کردن
on the wind درجهتباد
to wind up خاتمه دادن بپایان رساندن
wind up پایان دادن
wind up منتج به نتیجه شدن
get wind of <idiom> بادخبرآورده
wind up پایان یافتن
wind off باز کردن از پیچ
second wind <idiom> تجدید قوا کردن
to wind up کوک کردن اماده کردن گلوله
wind : باد
wind قدرت تنفس کامل
wind سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
second wind سازگاری ثانوی
get the wind up ترسیدن
get wind of something از چیزی بوبردن
get wind of something پی بچیزی بردن
second wind نفس دوم
second wind بازیابی وضع عادی تنفس
wind باد
wind چرخاندن
wind خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
wind ازنفس انداختن نفس
wind :پیچاندن
wind درمعرض بادگذاردن
wind پیچیدن
wind پیچ دان کوک کردن
wind انحناء
wind انحنایافتن
wind حلقه زدن
wind نفخ بادخورده کردن
wind screen شیشه جلوی اتومبیل
wind scoop هواکش
baffling wind بادبیقراریامخالف
wind rocked out وقفه تنفسی
baffing wind بادبی قرار
wind rocked out نارسایی تنفسی
wind sprint دوهای سریع و کوتاه
wind shadow منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
wind sprint تمرین دو سریع
wind sprint مسابقه ازمایشی دو سرعت
wind spout لوله ابی که ازفرود امدن ... گرداب تشکیل میشود
wind spout گرد باد دریایی
wind speed سرعت باد
apparent wind باد فاهری
wind shear تغییرات سمتی باد
wind shake تکان سخت درختان جنگل در اثر طوفان
wind pump پمپی که با باد کار میکند
wind pressure فشار باد
wind gauge دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
wind gap شکاف قله کوه
wind gall دمل تپق گاه اسب
wind flower شقایق نعمان
wind erosion فرسایش بادی
wind current جریان بادی
wind corrosion ساییدگی بادی
wind generator مولد بادی
wind indicator بادنما
wind pollinated گرده افشانی شده بوسیله باد
wind pipe لوله هوا
wind pipe لوله هواکش
wind pipe نای
ballistic wind باد بالیستیکی
wind load بار باد
wind load سربار ناشی از اثرات باد
wind gauge بادسنج
wind correction تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
wind tie پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
wind chest جعبهباد
wind deflector بادگیر
wind direction جهتوزشباد
wind duct مجرایباد
wind guard محافظباد
wind sock علامتوزشباد
wind supply ذخیرهباد
wind trunk خرطوم باد
ill wind آنچهدرفاهرتلخولینتیجهخوبیداشتهباشد
wind instruments الات موسیقی بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
wind tunnels معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind tunnel معبر تونل مانندی که هوا بافشارهای مختلف از ان عبورمیکند
wind shear انحراف سمتی باد
An inclement wind . باد مخالف(نامساعد )
straw in the wind <idiom> نشانه کوچک قبل از وقوع حادثه
three sheets to the wind <idiom> مست کردن
wind arrow پیکانباد
wind abeam جهتعرضی
anabatic wind باد فرارو
an off shore wind بادی که از سوی دریا بوزد
wind vane بادنما
wind vector سمت باد
wind vector جهت حرکت باد
wind velocity سرعت باد
wind velocity سرعت حرکت باد
wind ward در جهت باد
wind wave موج ناشی از باد
wind wave خیز اب ناشی از باد
wind wave موج باد
wind wing پنجره کوچک تهویه اتومبیل
words are but wind حرف جزو
words are but wind هواست
action of wind حرکتجریانباد
solar wind باد خورشیدی
way the wind blows <idiom> چیزی که اتفاق میافتد
wind component مولفه مربوط به باد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com