Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
English
Persian
winding pitch
گام سیم پیچی
Search result with all words
pitch of armature winding
گام پیچک
Other Matches
winding
پیچیدن و تابیدن نخ
d.c. winding
سیم پیچی جریان مستقیم
winding
سیم پیچی
d.c. winding
سیم پیچی جریان دائم
winding up
انحلال شرکت
winding
سیم پیچ
winding
نخ پیچی
winding
پیچاپیچ
self winding
خود کوک
winding
پیچاندن
winding
چیزی که پیچ میخورد
winding
مارپیچی رود پیچ
y winding
اتصال ستاره
bar winding
میله هایی که به عنوان سیم پیچی در رتور به کار برده میشود
main winding
سیم پیچی اصلی
bifilar winding
سیم پیچ دو رشتهای
chain winding
سیم پیچ زنجیری
magnet winding
سیم پیچی اهنربا
multiphase winding
سیم پیچی چند فازه
non inductive winding
سیم پیچ ناخودالقا
primary winding
سیم پیچ ورودی
relay winding
سیم پیچی رله
secondary winding
سیم پیچ ثانویه
field winding
سیم پیچی میدان
shunt winding
مغناطیسی انحرافی
accelerator winding
سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
magnet winding
سیم پیچ مغناطیس
coil winding
سیم پیچی بوبین
generator winding
سیم پیچی ژنراتور
filament winding
سیم پیچی فیلامان
filament winding
سیم پیچ افروزه
differential winding
سیم پیچ تفاضلی
winding up of a company
انحلال شرکت
field winding
سیم پیچ اهنربایی
end winding
سرسیم پیچی
duplex winding
سیم پیچ دو راهه
delta winding
سیم پیچ مثلث
damping winding
سیم پیچی میراکننده
primery winding
سیم پیچی اولیه
input winding
سیم پیچی اولیه
compensating winding
سیم پیچ جبران گر
compensating winding
سیم پیچ تعدیل کننده
compensating winding
سیم پیچ تعادلی سیم پیچ خنثی کننده
inductive winding
سیمپیچ القایی
copper winding
سیم پیچی مسی
damper winding
سیم پیچ کاهنده
drive winding
سیم پیچ تحریک
secondary winding
سیم پیچ خروجی
winding bobbin
بوبین
winding shop
کارگاه سیم پیچی
winding sheet
کفن
transformer winding
سیم پیچی ترانسفورماتور
wave winding
سیم پیچ موجدار
winding area
سطح سیم پیچی
winding resistance
مقاومت اهمی
winding bobbin
هسته سیم پیچی شده
winding capacitance
فرفیت سیم پیچی
winding coefficient
ضریب سیم پیچی
winding diagram
نمودار سیم پیچی
winding drum
قرقره سیم پیچی
winding resistance
مقاومت سیم پیچی
winding potential
پتانسیل سیم پیچی
winding inductance
اندوکتیویته ی سیم پیچی
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
winding machine
دستگاه سیم پیچی
three phase winding
سیم پیچی سه فازه
sense winding
سیم پیچ احساس
armature winding
سیم پیچ ارمیچر
series winding
سیم پیچ اصلی
This is a self - winding clock .
این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
shunt winding
سیم پیچ
winding up an estate
تقسیم مال بین غرماء
shunt winding
سیم پیچ فرعی
simplex winding
سیم پیچ ساده
winding tower
برجپیچاپیچ
lap winding
سیم پیچ رویهم
stem winding
چیزعالی ودرجه یک
stem winding
ساعت دسته کوک
starting winding
سیم پیچی راه اندازی
winding adjustment
تنظیم سیم پیچ
winding mechanism
مکانیسمسیمپیچ
winding shaft
استوانهسیمپیچ
high frequency winding
سیم پیچی فرکانس بالا
phase voltage of winding
ولتاژ سیم پیچ
high impedance winding
سیم پیچی با مقاومت زیاد
re entrant armature winding
سیم پیچ ارمیچر باز گشته
multiplex wave winding
سیم پیچ موجدار چند راهه
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
single phase winding
سیم پیچی یک فازه
singly re entrant winding
سیم پیچ تک بازگرد
low tension winding
سیم پیچ فشار ضعیف
low voltage winding
سیم پیچی فشار ضعیف
winding crodd section
سطح مقطع سیم پیچی
low resistance winding
سیم پیچی کم اهم
high voltage winding
سیم پیچی فشار قوی
high tension winding
سیم پیچی فشار قوی
series drum winding
سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
doublyre entrant winding
سیمپیچ دو بازگرد
communicating pole winding
سیم پیچی قطب کمکی
compound field winding
سیم پیچ اهنربایی مرکب
cumulative compound winding
سیم پیچ مرکب جمع پذیر
differential compound winding
سیمپیچ مرکب تفاضلی
differential field winding
سیمپیچ اهنربایی متقابل
double layer winding
سیم پیچی دوطبقه
pitch
تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch in
شروع به خوردن غذاکردن
pitch in
با سعی و جدیت شروع بکارکردن
to pitch into
زور اوردن به حمله کردن
pitch
گام سیم پیچی
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
pitch
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch
شیب
pitch
میل
pitch
زفت
pitch
تفاله قطران
pitch
ته مانده تقطیر
pitch
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitch into
به خوراک حمله کردن
to pitch in
جدادست بکارشدن
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
نواک
pitch upon
انتخاب کردن
pitch
قطران
pitch
قیر اندودکردن
pitch
طول طناب کوهنوردی
pitch
بالاو پایین رفتن هواپیما یا قایق
pitch
زمین بازی
pitch
چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch
پرتاب
pitch
نصب کردن
pitch
استوارکردن
pitch
زیروبمی صدا
pitch
دانگ صدا
pitch
جای شیب پلکان
pitch
سرازیری
pitch
اوج پرواز اوج
pitch
استقرار
pitch
خیمه زدن برپاکردن
pitch in
<idiom>
به چیزی پول یا کمک دادن
pitch
ضربت باچوگان نصب
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitch
توپ را زدن
pitch
پرتاب کردن
pitch
درجه
pitch
زیر و بمی
pitch
قیر
pitch
تن صدا
pitch
خیمه زدن
pitch
چادرزدن
pitch
گام
hand brake winding lever
سطحپیچاپیچترمزدستی
fever pitch
فوقالعادههیجانانگیز
To pitch a tent.
چادر زدن
tooth pitch
گام دندانه
pitch-and-toss
شیر یا خط
standard pitch
گام استاندارد
pitch diameter
قطر جناح
to queer the pitch for any one
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
tooth pitch
گام شیار
to pitch on one's head
از سر پرت شدن
track pitch
فاصله شیار
cyclic pitch
گام دورانی
track pitch
گام شیار درجه شیار
perfect pitch
رجوع شود به pitch absolute
pitch a tent
<idiom>
چادرزدن
theoretical pitch
گام تئوریک
pitch wheel
چرخکوککردن
variable pitch
جسمی که بصورت لولایی به ملخ نصب شده که در ان زاویه برخورد گام نامیده میشود
feed pitch
گام پیش بری
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
mineral pitch
اسفالت
mineral pitch
قیر معدنی
nominal pitch
گام اسمی
absolute pitch
زیر و بمی مطلق
pitch a yarn
قصه گفتن
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
pitch and toss
نوعی بازی شیر یاخط
pitch and toss
بازی بیخ دیواری
pitch cap
کلاه زفت
pitch circle
دایره گام
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch
pica
character pitch
type elite
feathering pitch
گام فدر
dot pitch
درجه نقطه
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
fractional pitch
گام کسری
full pitch
گام پر
full pitch
پرتاب به سوی میله بدون تماس با زمین
diametral pitch
گام قطری
geometric pitch
گام هندسی
grid pitch
گام شبکه
diameter pitch
قطر گام
coil pitch
گام پیچک
effective pitch
گام موثر
pitch coal
ذغال سنگ قیری
pitch control
کنترل گام ملخ
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com